Published
گفتگوی دکتر فرهنگ هلاکویی با شنوندگان رادیو همراه، در برنامه رازها و نیازها
Dr. Farhang Holakouee - Razha va Niazha
Dr. Farhang Holakouee - Razha va Niazha
- دسته بندی
- سلامت و تندرستی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند
Up Next
Autoplay
-
08:32
با دوست پسرم که عاشقش بودم آمدم اروپا، اون برگشت ایران و من موندم، حالا تنهایی به من خیلی فشار آورده
-
29:53
عموم به من گفت تو باید با این همکار هلندیم ازدواج کنی منم قبول کردم باهاش ازدواج کردم آمدم هلند!!!
-
07:52
در ایران زندان بودم، خانم برادرم در آمریکا دخترم را از خانه بیرون کرده بود کسی را برای ازدواج پید
-
23:34
لیسانس و فوق لیسانس گرفتم اما سواد لازم را برای کار کردن و پول درآوردن ندارم! چرا خود را خوار می‌کن.
-
43:33
آقای دکتر من دختر خطرناکی هستم! تصمیم گرفته بودم همه خانواده‌ام را بکشم و اقدام کردم اما...
-
28:14
نذر کردم اگر پدرم شفا پیدا کندهمیشه حجابم را رعایت کنم تا اینکه به آمریکا آمدم گفتگو با دکتر هلاکویی
-
13:22
مردی که بیرون از خانه، خصوصاً در محل کار رفتاری نمایشی و هیجانی دارد اما در خانه حس و انرژی ندارد
-
08:04
چه کسانی در سایه ها زندگی می کنند و چه وقت بیرون می آیند؟
-
13:03
راز رابطه پنهانی شوهرم با یکی از اقوام نزدیکش را برملا کردم! در آن مملکت چه خبر است!!؟
-
28:11
با آقایی ازدواج کردم آمدم اروپا ولی به خاطر سطح پایین تحصیلاتش ازش خوشم نمیاد
-
34:49
از دست خانواده، از دست همه کس، از دست همه چیز آن مملکت فرار کردم...
-
15:37
بعد از طلاق دوباره ازدواج کردم بچه‌هایم را در ایران گذاشتم و به اروپا آمدم. حالا زیاد کوشش می‌کنم به
-
12:41
با دخترم همیشه تحکمی صحبت کردم تا کسی نگوید دخترم لوس است- هر وقت از خانه بیرون می‌‌رود می‌‌ترسم بم
-
19:46
برای فرار از شرایط سخت خانه با مردی که ۳۰ سال از من بزرگتره ازدواج کردم آمدم اسپانیا
-
11:04
در ۲۱ سالگی با آقایی ۱۴ سال بزرگتر از خودم ازدواج کردم و به آمریکا آمدم حالا میخوام جدا بشم چون
-
28:29
شوهرم نه به فکر منه و نه هم به فکر بچه‌هاش، در بیرون از خانه و در داخل خانه فقط به فکر کارشه
-
29:49
فکر می‌کردم خواستگارم مردی ساده و قابل اعتماد است، ازدواج کردم و به آمریکا آمدم، چه اشتباهی کردم!
-
30:28
کاش خودم لباس عروسی پوشیده بودم و عکس گرفته بودم! | روانشناسی رادیو همراه
-
24:43
همیشه با پدرم در حال جنگ بودم، تصمیم گرفته بودم او را بکشم - حسرت می‌‌خورم که چرا درس نخواندم
-
18:25
از وقتی آمدم اروپا، چون سعی کردم دختر خوبی باشم، تا به حال هیچ مردی در زندگی‌‌ام نبوده...
-
32:18
در ایران دختر شاد و سرزنده‌ای بودم، از وقتی آمدم کانادا، تنهایی کشیدم و به تدریج حساس، شکاک و منفی
-
20:06
با یک آقای ترکیه‌ای ازدواج کردم آمدم آمریکا قبل از این که اقامت دائمی بگیرم منو پس فرستاد ایران
-
30:21
ازدواج کردم که فقط از آن مملکت فرار کنم! به شوهرم علاقه نداشتم و ندارم، حقم بیشتر از اینهاست
-
23:17
پسر ۲۱ ساله‌ام اعتقاد دارد مرد باید زن را بزند، از پلیس کمک گرفتم و او را از خانه بیرون کردم
در حال پردازش ...