Write For Us

استاد محمدرضا شجریان _ آخرین غزل مولانا

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
815 نمایش
Published
آخرین غزل مولاناآواز: استاد شجریانرو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کنترک من خراب شبگرد مبتلا کنماییم و موج سودا، شب تا به روز تنهاخواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کناز من گریز تا تو، هم در بلا نیفتیبگزین ره سلامت، ترک ره بلا کنماییم و آب دیده، در کنج غم خزیدهبر آب دیده ی ما، صد سنگ آسیا کنخیره کشی است ما را، دارد دلی چو خارابکشد، کسش نگوید: تدبیر خون‌بها کنبر شاه خوب رویان واجب وفا نباشدای زرد روی عاشق، تو صبر کن وفا کندردی است غیر مردن، آن را دوا نباشدپس من چگونه گویم کاین درد را دوا کندر خواب دوش پیری، در کوی عشق دیدمبا دست اشارتم کرد، که عزم سوی ما کنگر اژدهاست بر ره، عشق است چون زمرداز برق آن زمرد، هین دفع اژدها کنبس کن که بی‌خودم من، ور تو هنر فزاییتاریخ بوعلی گو، تنبیه بوالعلا کنشعر مولانااجرای سلیمانیه / کردستان
دسته بندی
موسیقی سنتی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند