Write For Us

ایران در جنگ - شاهنامه فردوسی 40 - شاهنامه خوانی آناهیتا الف

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
1 نمایش
Published
شاهنامه فردوسی با آناهیتا الف
اپیزود40 - قسمت چهلم : نبرد ایران و دو کشور همسایه
شاهنامه فردوسی 40

لینک کانال تلگرام
https://t.me/Alef_Anahita

درود بر شما
ازتون به خاطر نظرات پر مهرتون سپاسگزارم
لایک و سابسکراب فراموش نشه دوستان عزیز

سپه چون به نزدیک ایران کشید
همانگه خبر با فریدون رسید

بفرمود پس تا منوچهر شاه
ز پهلَو به هامون گذارد سپاه

یکی داستان زد جهاندار کی
که مرد جوان چون بود نیک‌پی

بدام آیدش ناسگالیده میش
پلنگ از پس پشت و صیاد پیش

شکیبایی و هوش و رای و خرد
هزبر از بیابان به دام آورد

و دیگر ز بد مردم بد کنش
به فرجام روزی بپیچد تَنِش

بپادافره آنگه شتابیدمی
که تَفسیده آهن نتابیدمی

منوچهر گفت ای سرافراز شاه
کی آید به پیش تو کس کینه خواه

مگر بد سگالد بدو روزگار
به جان و تن اندر خورد زینهار

من اینک میان را به رومی زره
ببندم که نگشایم از تن گره

به کین جستن از دشت آوردگاه
برآرم به خورشید گرد سیاه

ازان انجمن کس ندارم به مرد
کجا جست یارند با من نبرد

بفرمود تا قارن رزم جوی
ز پهلو به دشت اندر آورد روی

سراپردهٔ شاه بیرون کشید
درفش همایون به هامون کشید

همی رفت لشکر گروها گروه
چو دریا بجوشید هامون و کوه

چنان تیره شد روز روشن ز گرد
تو گفتی که خورشید شد لاجورد

ز کشور برآمد سراسر خروش
همی کرّ شد مردم تیزگوش

خروشیدن تازی اسپان ز دشت
ز بانگ تبیره همی برگذشت

ز لشگر گه پهلوان تا دو میل
کشیده دو رویه رده ژنده‌پیل

ازان شصت بر پشتشان تخت زر
به زر اندرون چند گونه گهر

چو سیصد بنه برنهادند بار
چو سیصد همان از در کارزار

همه زیر برگستوان اندرون
نبدشان جز از چشم ز آهن برون

سراپردهٔ شاه بیرون زدند
ز تمیشه لشکر به هامون زدند

سپهدار چون قارن کینه‌دار
سواران جنگی چو سیصدهزار

همان نامداران جوشن‌وران
برفتند با گرزهای گران

دلیران هریک چو شیر ژیان
همه بسته بر کین ایرج میان

به پیش اندرون کاویانی درفش
به چنگ اندرون تیغهای بنفش

منوچهر با قارن رزم زن
برون آمد از بیشهٔ نارون

بیامد به پیش سپه برگذشت
برآراست لشکر بران پهن‌دشت

چپ لشکرش را بکرشاسپ داد
ابر میمنه سام یل با قباد

رده بر کشیده ز هر دو سپاه
منوچهر با سرو در قلب‌گاه

همی تافت چون مه میان گروه
نبود ایچ نیکوتر از آن گروه

سپه کش چو قارن مبارز چو سام
سپه تیغ ها برکشید از نیام

طلایه به پیش اندرون با قباد
کمین ور چو گرد تلیمان نژاد

یکی لشکر آراسته چون عروس
به شیران جنگی و آوای کوس

به تور و به سلم آگهی تاختند
که کین آوران جنگ را ساختند

ز بیشه به هامون کشیدند صف
ز خون جگر بر لب آورده کف

دو خونی همان با سپاهی گران
برفتند آگنده از کین سران

کشیدند لشکر به دشت نبرد
الانان دژ را پس پشت کرد

یکایک طلایه برون شد قباد
چو تور آگهی یافت آمد چو باد

بدو گفت نزد منوچهر شو
بگویش که ای بی‌پدر شاه نو

اگر دختر آمد از ایرج نژاد
ترا تیغ و کوپال و جوشن که داد

بدو گفتش آری گزارم پیام
برین سان که گفتی و بردی تو نام

ولیکن گر اندیشه گردد دراز
خرد با دل تو نشیند براز

بدانی که کاریت هول است پیش
بترسی ازین خام گفتار خویش

اگر بر شما دام و دد روز و شب
همی گریدی نیستی بس عجب

که از بیشهٔ نارون تا بچین
سواران جنگند و مردان کین

درفشیدن تیغهای بنفش
چو بینید باکاویانی درفش

بدرّد دل و مغزتان از نهیب
بلندی ندانید باز از نشیب

قباد آمد آنگه به نزدیک شاه
بگفت آنچه بشنید ازان رزم خواه

منوچهر خندید و گفت آنگهی
که چونین نگوید مگر ابلهی

سپاس از جهاندار هر دو جهان
شناسندهٔ آشکار و نهان

که داند که ایرج نیای منست
فریدون فرخ گوای منست

کنون چون بجنگ اندر آریم سر
شود آشکارا نژاد و گهر

به زور خداوند خورشید و ماه
که چندان نمانم ورا دستگاه

که بر هم زند چشم زیر و زبر
اَبی تن به لشکر نمایمش سر

بخواهم ازو کین فرخ پدر
کنم پادشاهیش زیر و زبر

کتابی که من ازش میخونم ، نسخه ای از کتاب شاهنامه فردوسی به تصحیح آقای جلال خالقی مطلق است
از انتشارات Bibliotheca Persica
(The State of New York University Press)
در نیویورک 1366

موسیقی آغازین :
قطعه ای در مایه ی نواست که توسط هنرمند گرامی آقای علیرضا سلگی به صورت اختصاصی برای این مجموعه ساخته و نواخته شده.

the intro music is written and played by Mr. ALIREZA SOLGI
دسته بندی
تفریح و سرگرمی
برچسب
شاهنامه فردوسی, شاهنامه خوانی, حکیم سخن
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند