Write For Us

این غزل روایت دلخوری سعدی و بی وفایی دلداره - سعدی خوانی - غزلیات سعدی غزل دوم

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
12 نمایش
Published
سعدی خوانی با آناهیتا الف - غزلیات خوانی قسمت دوم - غزل دوم
درود بر شما
ازتون به خاطر نظرات پر مهرتون خیلی سپاسگزارم
لایک و سابسکراب فراموش نشه دوستان عزیز

بریم سراغ غزل دوم از دیوان غزلیات شیخ اجل استاد سخن، سعدی:
ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا
از برِ یار آمده‌ای، مرحبا!

قافلهٔ شب چه شنیدی ز صبح؟
مرغِ سلیمان چه خبر از سبا؟

بر سرِ خشم است هنوز آن حریف؟
یا سخنی می‌رود اندر رضا؟

از درِ صلح آمده‌ای یا خِلاف؟
با قدمِ خوف رَوم یا رَجا؟

بارِ دگر گر به سرِ کویِ دوست
بگذری ای پیکِ نسیمِ صبا

گو رمقی بیش نمانْد از ضعیف
چند کُنَد صورتِ بی‌جان بقا؟

آن‌همه دل‌داری و پیمان و عهد
نیک نکردی که نکردی وفا

لیکن اگر دورِ وصالی بُوَد
صلح فراموش کند ماجرا

تا به گریبان نرسد دستِ مرگ
دست ز دامن نکنیمت رها

دوست نباشد به حقیقت که او
دوست فراموش کند در بلا

خستگی اندر طلبت راحت است
درد کشیدن به امیدِ دوا

سر نتوانم که برآرم چو چنگ
ور چو دفم پوست بدرّد قَفا

هر سَحر از عشق دمی می‌زنم
روزِ دگر می‌شنوم بر ملا

قصهٔ دردم همه عالَم گرفت
در که نگیرد نفسِ آشنا؟

گر برسد نالهٔ سعدی به کوه
کوه بنالد به زبانِ صدا
دسته بندی
تفریح و سرگرمی
برچسب
شعر, ادبیات پارسی, داستان
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند