بیا که میکنمت ای نگار حور جمال
نثار جان، نبود لایق تو گر زر و مال
هزار بار فزون کردهام تو را شب و روز
دعا به دولت و عمر و ثنا به جاه و جلال
شبی بیا تو که من بر درت نهم تا صبح
سر ارادت و تسلیم و عجز و بنده مثال
تو خواب بودی و تا دسته من فرو کردم
به چشم دشمنت این خنجر چو آب زلال
منم همیشه که تر میکنم درت شب و روز
زِ آب دیده که از خون شدهست مالا مال
زِ روی مهر و محبت بیا بخور ای دوست
غم مرا که مرا ساخت درد و غم پامال
چه میشود که بگیری بمالی از سر مهر
مرا تو دست و به سر، دستم ای خجسته خصال
تو نیز چون پدرت کردهای به دادن خوی
که بود منبع احسان و معدن افضال
همه قبیله تو بودند یکسره پشت
برای عالی و دانی به گاه تنگی حال
به هر حیل که بود بر دل تو خواهم کرد
ره، ارچه ره نبرد بر در تو باد شمال
تو خوش بخواب که منکردهام برای تو راست
قد شجاعت و مردانگی چو رستم زال
به شب نمی بردت خواب هیچ تا ندهی
گرسنگان ستمدیده را نوال و منال
شبی نمیشوی آسوده تا تو را نکنند
خبر زِ راحت ایتام و سیری اطفال
خوش آن ادیب که او میکند برادر تو
ادب کهچونتو شود، در سخا و فضل وکمال
ترا که خرمی دل به دادن است، بده!
که نیست مردم بخشنده را زیان و زوال
روا بود اگر امروز من تو ر ا بکنم
ثنا که نیست تو را در جهان نظیر و همال
بده به مستحق و خوش بخواب تا بکند
خدا تلافی آنرا به ذره المثقال
منبع:
دیوان کامل ادیب الممالک
فراهانی قائم مقامی
میرزا صادقخان امیری
نشر ارمغان
چاپ ۱۳۱۲ تهران
شاعر: ادیب الممالک فراهانی
صادق پسر حاجی میرزا حسین فراهانی (زادهٔ ۱۱ مرداد ۱۲۳۹ هجری شمسی در گازران از توابع شهرستان خنداب در استان مرکزی- درگذشتهٔ ۱۲۹۶ هجری شمسی) ملقب به «ادیب الممالک فراهانی» و «امیرالشعرا»، و متخلص به «امیری» شاعر، ادیب و روزنامهنگار دوره مشروطه است.
نمونه دیگری از مدح شبیه به ذم یا زشت و زیبا در شعر
هست يكي در جهان از تو کرم پيشهتر
ليك نرنجي كه نيست غير جهان آفرين
تعریف لف و نشر
در اصطلاح، لف و نشر آن است که شاعر یا نویسنده دو یا چند واژه را در بخشی از سخن(معمولاً مصراع یا بیتی از شعر) بیاورد، و در بخش بعدی سخن واژههای دیگری که به نوعی با واژههای قبلی در ارتباط باشند را ذکر کند، بهطوری که میتوان دو به دو این واژهها را به هم مربوط کرد.
مانند بیت:
چه میشود که بگیری بمالی از سر مهر
مرا تو دست و به سر دستم ای خجسته خصال
مرا تو دست بگیری و به سرم دست بمالی (سرم را نوازش کنی)
لطفا با لایک کردن ویدیو و سابسکرایب از من حمایت کنید.
نثار جان، نبود لایق تو گر زر و مال
هزار بار فزون کردهام تو را شب و روز
دعا به دولت و عمر و ثنا به جاه و جلال
شبی بیا تو که من بر درت نهم تا صبح
سر ارادت و تسلیم و عجز و بنده مثال
تو خواب بودی و تا دسته من فرو کردم
به چشم دشمنت این خنجر چو آب زلال
منم همیشه که تر میکنم درت شب و روز
زِ آب دیده که از خون شدهست مالا مال
زِ روی مهر و محبت بیا بخور ای دوست
غم مرا که مرا ساخت درد و غم پامال
چه میشود که بگیری بمالی از سر مهر
مرا تو دست و به سر، دستم ای خجسته خصال
تو نیز چون پدرت کردهای به دادن خوی
که بود منبع احسان و معدن افضال
همه قبیله تو بودند یکسره پشت
برای عالی و دانی به گاه تنگی حال
به هر حیل که بود بر دل تو خواهم کرد
ره، ارچه ره نبرد بر در تو باد شمال
تو خوش بخواب که منکردهام برای تو راست
قد شجاعت و مردانگی چو رستم زال
به شب نمی بردت خواب هیچ تا ندهی
گرسنگان ستمدیده را نوال و منال
شبی نمیشوی آسوده تا تو را نکنند
خبر زِ راحت ایتام و سیری اطفال
خوش آن ادیب که او میکند برادر تو
ادب کهچونتو شود، در سخا و فضل وکمال
ترا که خرمی دل به دادن است، بده!
که نیست مردم بخشنده را زیان و زوال
روا بود اگر امروز من تو ر ا بکنم
ثنا که نیست تو را در جهان نظیر و همال
بده به مستحق و خوش بخواب تا بکند
خدا تلافی آنرا به ذره المثقال
منبع:
دیوان کامل ادیب الممالک
فراهانی قائم مقامی
میرزا صادقخان امیری
نشر ارمغان
چاپ ۱۳۱۲ تهران
شاعر: ادیب الممالک فراهانی
صادق پسر حاجی میرزا حسین فراهانی (زادهٔ ۱۱ مرداد ۱۲۳۹ هجری شمسی در گازران از توابع شهرستان خنداب در استان مرکزی- درگذشتهٔ ۱۲۹۶ هجری شمسی) ملقب به «ادیب الممالک فراهانی» و «امیرالشعرا»، و متخلص به «امیری» شاعر، ادیب و روزنامهنگار دوره مشروطه است.
نمونه دیگری از مدح شبیه به ذم یا زشت و زیبا در شعر
هست يكي در جهان از تو کرم پيشهتر
ليك نرنجي كه نيست غير جهان آفرين
تعریف لف و نشر
در اصطلاح، لف و نشر آن است که شاعر یا نویسنده دو یا چند واژه را در بخشی از سخن(معمولاً مصراع یا بیتی از شعر) بیاورد، و در بخش بعدی سخن واژههای دیگری که به نوعی با واژههای قبلی در ارتباط باشند را ذکر کند، بهطوری که میتوان دو به دو این واژهها را به هم مربوط کرد.
مانند بیت:
چه میشود که بگیری بمالی از سر مهر
مرا تو دست و به سر دستم ای خجسته خصال
مرا تو دست بگیری و به سرم دست بمالی (سرم را نوازش کنی)
لطفا با لایک کردن ویدیو و سابسکرایب از من حمایت کنید.
- دسته بندی
- تفریح و سرگرمی
- برچسب
- سعدی, سکسی, هزلیات
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند