در آن نفس که بميرم در آرزوی تو باشمبدان اميد دهم جان که خاک کوی تو باشمبه وقت صبح قيامت که سر ز خاک برآرمبه گفتگوی تو خيزم، به جستجوی تو باشمبه مجمعی که درآيند شاهدان دو عالمنظر به سوی تو دارم، غلام روی تو باشمبه خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبمز خواب عاقبت آگه، به بوی موی تو باشمحديث روضه نگويم، گل بهشت نبويمجمال حور نجويم، دوان به سوی تو باشممی بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوانمرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشمهزار باديه سهلست با وجود تو رفتنوگر خلاف کنم سعديا به سوی تو باشمسعدیخط استاد كابلی: چهره ماندگاركشور استاد خط شكستهتذهيب : رامين دارابي كرمانشاه
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند