Write For Us

سپاه دشمن شیفته ء شاه ایران - شاهنامه فردوسی - اپیزود34 - شاهنامه خوانی - قسمت سی وسوم

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
14 نمایش
Published
شاهنامه فردوسی با آناهیتا الف - شاهنامه خوانی قسمت سی و سوم

درود بر شما
ازتون به خاطر نظرات پر مهرتون سپاسگزارم

لایک و سابسکراب فراموش نشه دوستان عزیز

بدو گفت تور ار تو از ما کهی

چرا برنهادی کلاه مهی؟

ترا باید ایران و تخت کیان

مرا بر در ترک بسته میان؟

برادر که مهتر به خاور به رنج

به سر بر ترا افسر و زیر گنج؟

چنین بخششی کان جهانجوی کرد

همه سوی کهتر پسر روی کرد

نه تاج کیان مانم اکنون نه گاه

نه نام بزرگی نه ایران سپاه

چو از تور بشنید ایرج سخن

یکی پاکتر پاسخ افگند بن

بدو گفت کای مهتر کام جوی

اگر کام دل خواهی آرام جوی

من ایران نخواهم نه خاور نه چین

نه شاهی نه گسترده روی زمین

بزرگی که فرجام او تیرگیست

برآن مهتری بر بباید گریست

سپهر بلند ار کشد زین تو

سرانجام خشتست بالین تو

مرا تخت ایران اگر بود زیر

کنون گشتم از تاج و از تخت سیر

سپردم شما را کلاه و نگین

بدین روی با من مدارید کین

مرا با شما نیست ننگ و نبرد

روان را نباید برین رنجه کرد

زمانه نخواهم به آزارتان

اگر دور مانم ز دیدارتان

جز از کهتری نیست آیین من

مباد آز و گردن‌کشی دین من

چو بشنید تور از برادر چنین

به ابرو ز خشم اندر آورد چین

نیامدش گفتار ایرج پسند

نبد راستی نزد او ارجمند

به کرسی به خشم اندر آورد پای

همی‌گفت و برجست هزمان ز جای

یکایک برآمد ز جای نشست

گرفت آن گران کرسی زر به دست

بزد بر سر خسرو تاجدار

از او خواست ایرج به جان زینهار

نیایدت گفت ایچ بیم از خدای؟

نه شرم از پدر خود همین است رای

مکش مر مرا کت سرانجام کار

بپیچاند از خون من کردگار

مکن خویشتن را ز مردم‌کشان

کزین پس نیابی ز من خود نشان

بسنده کنم زین جهان گوشه‌ای

به کوشش فراز آورم توشه‌ای

به خون برادر چه بندی کمر؟

چه سوزی دل پیر گشته پدر؟

جهان خواستی یافتی خون مریز

مکن با جهاندار یزدان ستیز

سخن را چو بشنید پاسخ نداد

همان گفتن آمد همان سرد باد

یکی خنجر آبگون برکشید

سراپای او چادر خون کشید

بدان تیز زهرآبگون خنجرش

همی‌کرد چاک آن کیانی برش

فرود آمد از پای سرو سهی

گسست آن کمرگاه شاهنشهی

روان خون از آن چهرهٔ ارغوان

شد آن نامور شهریار جوان

جهانا بپروردیش در کنار

وز آن پس ندادی به جان زینهار

نهانی ندانم ترا دوست کیست

بدین آشکارت بباید گریست

کتابی که من ازش میخونم ، نسخه ای از کتاب شاهنامه فردوسی به تصحیح آقای جلال خالقی مطلق است
از انتشارات Bibliotheca Persica
(The State of New York University Press)
در نیویورک 1366
موسیقی آغازین :
قطعه ای در مایه ی نواست که توسط هنرمند گرامی آقای علیرضا سلگی به صورت اختصاصی برای این مجموعه ساخته و نواخته شده.

the intro music is written and played by Mr. ALIREZA SOLGI
دسته بندی
تفریح و سرگرمی
برچسب
شاهنامه فردوسی, شاهنامه خوانی, حکیم سخن
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند