Write For Us

شکنجه پیرمرد مولتی میلیونر تهرانی توسط پرستوی 25 ساله

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
111 نمایش
Published
دختر جوان و سه مرد که با هم نقشه ربودن پیرمرد پولدار را طراحی و آن را اجرا کرده بودند دیروز پای میز محاکمه ایستادند. متهمان شاکی را شکنجه داده و بدن وی را با اسید سوزانده و موجب نابینایی یک چشم وی شده بودند.

در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی و با حضور یک مستشار تشکیل شد ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند. وی گفت: پرستو 25ساله متهم است بیستم مرداد سال 95 با همدستی سه مرد به نام های جواد، حبیب و میثم و طبق نقشه از پیش طراحی شده یک مرد 70 ساله به نام اسماعیل را که مهندس راه و ساختمان بود از مقابل خانه اش در شمال تهران ربودند و وی را به باغی هشتگرد کرج منتقل کردند. متهمان با شکنجه این مرد و سوزاندن بدنش با اسید قصد داشتند اموال میلیاردی وی را به نام خودشان سند بزنند. اکنون با توجه به مدرک های موجود در پرونده برایشان تقاضای کیفر دارم.

سپس شاکی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: بعد از فوت همسرم به تنهایی در خانه باغم زندگی می کردم.پرستو یکسال قبل از این ماجرا مقابل در خانه ام آمد و ادعا کرد کاسکو او از قفس پریده و وارد باغم شده است. او شماره تلفنش را به من داد تا در صورتی که کاسکو را پیدا کردم با او تماس بگیرم.

مدتی بعد وی به همراه سه مرد دیگر مقابل در خانه ام آمدند و مرا ربودند. آنها مرا شکنجه کردند و کتک زدند. ضربه ای که در این ماجرا به سرم وارد شد موجب شده تا بینایی چشم چپم را از دست بدهم. پرستو همچنین برای اینکه سند خانه ام را به نام او بزنم مقداری اسید به پشتم ریخت و مرا شکنجه کرد. تا اینکه توانستم با کمک یکی از متهمان به نام حبیب فرار کنم. من از همه متهمان شکایت دارم و برای نابینایی چشمم و اسیدپاشی قصاص می خواهم.

سپس متهم ردیف اول به نام جواد 29ساله روبه روی قضات ایستاد و منکر اتهامات مشارکت در آدم ربایی، سرقت مقرون به آزار و ایراد صدمات عمدی به شاکی شد.

وی گفت: پرستو از قبل با پیرمرد طرح دوستی ریخته بود. او به بهانه فرار کاسکو از قفس مقابل در خانه پیرمرد رفت و وارد خانه باغ او شد. او پس ازبررسی آنجا نقشه آدم ربایی را کشید. من پرستو را از قبل می شناختم. چون در یک آژانس کار می کردم او مسافر همیشگی من بود که پیشنهاد آدم ربایی را مطرح کرد.

وی ادامه داد: مشکلات مالی زیای داشتم به همین خاطر اشتباه کردم و پیشنهاد پرستو را پذیرفتم. پرستو گفته بود یک مشاور املاک را می شناسد که می تواند خانه باغ اسماعیل را برایمان بفروشد. به همین خاطر وسوسه شدم.

وی در تشریح جزییات آدم ربایی گفت: پرستو با اسماعیل قرار ملاقات داشت. من پشت فرمان ماشین نشسته بودم و دوستم حبیب که او هم راننده آژانس است روی صندلی عقب بود.ما مقابل در خانه اسماعیل رفتیم و او خودش از خانه اش بیرون آمد و پرستو به استقبال او رفت. سپس اسماعیل با میل خودش سوار ماشیم من شد. در بین راه بودیم که پرستو از من و حبیب خواست تا مراقب اسماعیل باشیم. او چند بار با یکی از دوستانش به نام ایمان که قرار بود یک باغ را برای نگه داشتم اسماعیل به ما اجاره بدهد تماس گرفت
دسته بندی
تلویزیون
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند