Lyrics:
یاری چون ز تو دل ببرد
یا تو دهی دل خود به کسی
میدانی که چه ما گذرد
در غم روی تو هر نفسی
چون که کند او به تو پیمان شکنی
میشوی آگه ز وفای چو منی
گر بنشیند به کنار دگری
خون خوری و تو همچو من دم نزنی
خواهم که تو را عاشق و دیوانه ببینم
در شهر جنون شهره و افسانه ببینم
از درد جدایی، روزی که چو من بگذری از عهد و سلامت
دیگر ز نگاهت، بر ساغر عشقم نزنی سنگ ملامت
یاری چون ز تو دل ببرد
یا تو دهی دل خود به کسی
میدانی که چه ما گذرد
در غم روی تو هر نفسی
چون که کند او به تو پیمان شکنی
میشوی آگه ز وفای چو منی
گر بنشیند به کنار دگری
خون خوری و تو همچو من دم نزنی
خواهم که تو را عاشق و دیوانه ببینم
در شهر جنون شهره و افسانه ببینم
از درد جدایی، روزی که چو من بگذری از عهد و سلامت
دیگر ز نگاهت، بر ساغر عشقم نزنی سنگ ملامت
- دسته بندی
- ترانه
- برچسب
- گلهای رنگارنگ, گلهای جاویدان, گلچین هفته, گلهای تازه, ترانه های سنتی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند