مادری پیرو پریشان احوال
عمر او بود فزون از پنجاه
زن بی شوهر واز حاصل عمر
پسری داشت شرور وخود خواه
روز وشب در پی اوباشی خویش
بی خبر از شرف وعزت وجاه
دیده بود او به بر مادر پیر
یک گره بسته زر گاه به گاه
یک شب آمد بستاند آن زر
بکند صرف عملهای تباه
مادر از دادن زر کرد ابا
گفت رو رو که گناه است گناه
این ذخیرست مرا ای فرزند
بهر دامادیت انشاالله
حمله آورد پسر تا گیرد
آن گره بسته زر خواه مخواه
مادر از جور پسر شیون کرد
بود از چاره چو دستش کوتاه
پسرافشرد گلوی مادر
سخت چندان که رخش گشت سیاه
نیمه جان پیکر مادر بگرفت
برسر دوش وبیفتاد به راه
برد در چاه عمیقی افکند
کز جنایت نشود کس آگاه
شد سرازیر پس از واقعه او
تاکند در ته آن چاه نگاه
ازته چاه به گوشش آمد
ناله ای زار وحزینی ناگاه
آخرین گفته مادر این بود
آه فرزند نیفتی درچاه
=============
مادری بود و دختر و پسری
پسرک از می محبت مست
دختر از غصه ی پدر مسلول
پدرش تازه رفته بود از دست
یک شب آهسته، با کنایه، طبیب
گفت با مادر این نخواهد رست!
ماه دیگر که از سموم خزان
برگ ها را بود به خاک نشست
صبری ای باغبان که برگ امید
خواهد از شاخه ی حیات گسست
پسر این راز را مگر دریافت
بنگر اینجا چه مایه رقت هست
صبح فردا، دو دست کوچک طفل
برگ ها را به شاخه ها می بست
===================================
برای ثبت نام در دورههای مختلف ادبی و هنری میتوانید به صفحه اینستاگرام
موسسه فرهنگی بامداد آفرینش هنر (زیر نظر استاد رشید کاکاوند) مراجعه نموده یا با شماره ۰۹۹۲۴۰۴۰۷۳۷ ارتباط برقرار کنید.
https://www.instagram.com/bamdad_honar/
===================================
روشهای حمایت از برنامه بنا به درخواست مخاطبان:
1- Super Thanks
به صورت مستقیم از طریق یوتیوب
آموزش:
https://youtu.be/R8TwsinAfzQ?t=40
---------------------------------
2- درگاه پرداخت زرینپال برای داخل ایران
https://zarinp.al/barzin
به نام مسعود امجدیان
---------------------------------
3- پرداخت با ارز دیجیتال تتر
آدرس ولت TRC20:
TFfmiGFwFf5cqvooN9GwUb2aJm6Ny6gF5S
عمر او بود فزون از پنجاه
زن بی شوهر واز حاصل عمر
پسری داشت شرور وخود خواه
روز وشب در پی اوباشی خویش
بی خبر از شرف وعزت وجاه
دیده بود او به بر مادر پیر
یک گره بسته زر گاه به گاه
یک شب آمد بستاند آن زر
بکند صرف عملهای تباه
مادر از دادن زر کرد ابا
گفت رو رو که گناه است گناه
این ذخیرست مرا ای فرزند
بهر دامادیت انشاالله
حمله آورد پسر تا گیرد
آن گره بسته زر خواه مخواه
مادر از جور پسر شیون کرد
بود از چاره چو دستش کوتاه
پسرافشرد گلوی مادر
سخت چندان که رخش گشت سیاه
نیمه جان پیکر مادر بگرفت
برسر دوش وبیفتاد به راه
برد در چاه عمیقی افکند
کز جنایت نشود کس آگاه
شد سرازیر پس از واقعه او
تاکند در ته آن چاه نگاه
ازته چاه به گوشش آمد
ناله ای زار وحزینی ناگاه
آخرین گفته مادر این بود
آه فرزند نیفتی درچاه
=============
مادری بود و دختر و پسری
پسرک از می محبت مست
دختر از غصه ی پدر مسلول
پدرش تازه رفته بود از دست
یک شب آهسته، با کنایه، طبیب
گفت با مادر این نخواهد رست!
ماه دیگر که از سموم خزان
برگ ها را بود به خاک نشست
صبری ای باغبان که برگ امید
خواهد از شاخه ی حیات گسست
پسر این راز را مگر دریافت
بنگر اینجا چه مایه رقت هست
صبح فردا، دو دست کوچک طفل
برگ ها را به شاخه ها می بست
===================================
برای ثبت نام در دورههای مختلف ادبی و هنری میتوانید به صفحه اینستاگرام
موسسه فرهنگی بامداد آفرینش هنر (زیر نظر استاد رشید کاکاوند) مراجعه نموده یا با شماره ۰۹۹۲۴۰۴۰۷۳۷ ارتباط برقرار کنید.
https://www.instagram.com/bamdad_honar/
===================================
روشهای حمایت از برنامه بنا به درخواست مخاطبان:
1- Super Thanks
به صورت مستقیم از طریق یوتیوب
آموزش:
https://youtu.be/R8TwsinAfzQ?t=40
---------------------------------
2- درگاه پرداخت زرینپال برای داخل ایران
https://zarinp.al/barzin
به نام مسعود امجدیان
---------------------------------
3- پرداخت با ارز دیجیتال تتر
آدرس ولت TRC20:
TFfmiGFwFf5cqvooN9GwUb2aJm6Ny6gF5S
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند