فرزند محمدعلی فردین درمورد رابطه نزدیک پدرش با جهان پهلوان تختی، شنیدنیهای جذابی را در مصاحبه ای عنوان کرد که مهمترین بخشهای آن را برایتان به اشتراک میگذاریم
مادرم در دورهای که پدرم وارد هنر شده بود و فعالیت هنری انجام میداد خیلی اذیت شد. مادرم به دلیل اتفاقاتی که در صحنه و هم در پشت صحنه افتاده بود و شایعاتی که برای پدرم به راه افتاده بود خیلی اذیت شد و به همین دلیل مادرم خیلی علاقه نداشت هیچکدام از بچه ها وارد هنر شوند.
به دنیا آمدن من مصادف شد با تمام شدن دوران قهرمانی پدرم، اما تا ۴ الی ۵ سالگی خاطرم هست که دورهمی زیادی را کشتیگیران در منزل ما داشتند. شاخصترین فرد، شادروان تختی بود. حسین نوری، توفیق جهانبخت و مهدی یعقوبی و چند نفر دیگر مثل عباس زندی در دورهمیها حضور داشتند.
پس تختی ارتباط خیلی نزدیکی با فردین داشت؟
بله دوست صمیمی بودند و تختی بیشتر با مادرم هم صحبت میکرد و بیشتر هم در مورد زندگی خانوادگی تختی و مشکلاتی که در منزلش داشت صحبت میکردند. مادرم سنگ صبور تختی شده بود و او بارها درباره مشکلات زندگیاش با مادرم صحبت کرده بود.
بنابراین بیشترین مشکلات تختی به زندگی شخصیاش ربط داشت.
بله. بارها درباره این مشکلات صحبت کرده بود و ارتباط صمیمی بین مادرم و تختی و همچنین خانواده او به وجود آمده بود. وقتی هم که تختی خودکشی کرد، مادرم به شدت ناراحت شد و دچار افسردگی شد.
پس پدر و مادر شما تا حدود زیادی در جریان ریز زندگی تختی بودند.
بله، کامل در جریان بودند. تختی قبل از اینکه ماجرای فوتش پیش بیاید، دو، سه بار تصمیم گرفته بود که خودکشی کند اما پدرم او را منصرف کرده بود.
پدرم بارها به تختی گفت که بین مردم خیلی محبوب هستی و اینکار روی مردم خیلی تاثیر میگذارد. مردم دچار مشکل میشوند و این کار تو تاثیر بدی روی آنها میگذارد. به همین شکل هم دو، سه باری تختی را از تصمیمش منصرف کرده بود.
اما در نهایت اتفاقی که نباید می افتاد، افتاد؟
بله، متاسفانه تختی کاری را کرد که نباید میکرد.
پدر شما در دو رشته موفقیتهای زیادی را به دست آورد، اما میخواستم بدانم که خودش را بیشتر متعلق به کدام رشته میدانست؟
پدرم بیشتر خودش را فردی هنری میدانست، چون هم زمان زیادی در عرصه هنری بود و هم علاقه بیشتری به این رشته داشت. وقتی هم که دربارهی دوران قهرمانی حرف میزدند، همیشه با تلخی و ناراحتی همراه بود. به طور کلی سختیهایی که کشیده بود. حقخوریهای زیادی که دیده بود. ناکامیهای برخی از همدورهایهایش و همچنین مشکلات مالی زیادی که برخی از دوستانش در کشتی داشتند و از همه مهمتر، از گریه کردنهای تختی که بهخاطر مسائل مختلف رخ میداد، خیلی ناراحت بود. بعد از ورود به عرصه هنر، پدر وضعیت مالی خوبی پیدا کرد و با نفوذی که داشت، توانست بسیاری از مشکلات دوستان کشتیگیر را بر طرف کند.
شاید الان یکی از سوالات این باشد که چرا با وجود آن محدودیتها، فردین در ایران ماند؟
سال ۵۶ یعنی یکسال قبل از انقلاب، مادرم آمد و شش ماه قبل از انقلاب هم پدرم آمد، اما قصد مهاجرت نداشتند و یک ماه بعد از انقلاب هم به ایران برگشتند.
فردین بعد از انقلاب یک فیلم هم بازی کرد به اسم برزخیها اما چرا فعالیت هنری را ادامه نداد
بله، فیلم برزخیها بود که ناصر ملکمطیعی هم در آن بازی کرد، اما یکسری از افراد بودند که فیلم را پایین کشیدند.
یعنی خواسته مسوولین بود که فیلم اکران نشود؟
نه، خواسته مسوولان این نبود که این فیلم اکران نشود و یا مانعی ایجاد کنند. متاسفانه چهرههای هنری شانتاژ کردند. یک سری از همین افراد هنری، گروههای تندرو تشکیل دادند و در نماز جمعه سخنرانی کردند، تظاهراتی به راه افتاد و درنهایت فیلم از اکران پایین کشیده شد.؟
یعنی تصمیم حاکمیتی نبود؟
نه. به دلیل شلوغبازیهای زیادی که به راه افتاد، مجبور شدند برای آرام کردن فضا چنین تصمیماتی اتخاذ کنند. پدرم تعریف میکرد در همان زمان در پمپبنزین شریعتی، حاج احمد آقا را دیده بود. گویا پدرم در حال پر کردن باک ماشین بود که چند نفر آمدند گفتند که حاج آقا با شما کار دارد. پدرم گفت کدام حاج آقا؟ گفتند شما تشریف بیاورید. پدرم داخل ماشین با حاج احمد آقا روبهرو میشود که از پدرم دربارهی عدم فعالیتش در عرصهی سینما سوال میکند و پدرم هم عنوان میکند که ممنوعالکار شدیم. حاج احمد خمینی همانجا به پدرم میگوید ما هیچ مخالفتی با فعالیت شما نداریم. از بیت امام هم هیچ نامهای دراینباره زده نشده و شما به کار خود ادامه بدهید. اما با این وجود برخی از چهرههای هنری مثل آقای مخملباف، کارهایی را انجام دادند که کشیده شد به افراد دیگر و مانع فعالیت پدر شد. ولی بهواقع ربطی به مسئولان رده بالای کشور نداشت.
گویا در ادامه هم تلاشهایی صورت میگیرد که دوباره پدر در فیلمی بازی کند؛ مثل فیلم تختی.
بله، به پدرم پیشنهاد شد که نقش تختی را بازی کند اما پدرم گفت که به شرطی این کار را انجام میدهم که خودم هم کارگردان فیلم باشم. میگفت در فیلم تختی قرار است روایتهایی گفته شود که میدانم با حقیقت فاصلهی زیادی دارد و من نمیخواهم دروغی را درباره تختی بگویم.
درباره فوت تختی هم حرفو حدیثهای زیادی مطرح شد و سالها درباره او عنوان میشد که کشته شده است.
ببینید بههیچوجه اینطور نبود که در آن زمان بخواهند با تختی دشمنی کنند. مشکلاتی که گفته میشد او با شاهپور غلامرضا داشته یا از این دست موارد، بهراستی وجود نداشت. تختی شخصیت ویژه و محبوبی بود و این محبوبیت او باعث شده بود همه مسئولین سیاسی هم به او احترام بگذارند.
منبع: ایرنا
مادرم در دورهای که پدرم وارد هنر شده بود و فعالیت هنری انجام میداد خیلی اذیت شد. مادرم به دلیل اتفاقاتی که در صحنه و هم در پشت صحنه افتاده بود و شایعاتی که برای پدرم به راه افتاده بود خیلی اذیت شد و به همین دلیل مادرم خیلی علاقه نداشت هیچکدام از بچه ها وارد هنر شوند.
به دنیا آمدن من مصادف شد با تمام شدن دوران قهرمانی پدرم، اما تا ۴ الی ۵ سالگی خاطرم هست که دورهمی زیادی را کشتیگیران در منزل ما داشتند. شاخصترین فرد، شادروان تختی بود. حسین نوری، توفیق جهانبخت و مهدی یعقوبی و چند نفر دیگر مثل عباس زندی در دورهمیها حضور داشتند.
پس تختی ارتباط خیلی نزدیکی با فردین داشت؟
بله دوست صمیمی بودند و تختی بیشتر با مادرم هم صحبت میکرد و بیشتر هم در مورد زندگی خانوادگی تختی و مشکلاتی که در منزلش داشت صحبت میکردند. مادرم سنگ صبور تختی شده بود و او بارها درباره مشکلات زندگیاش با مادرم صحبت کرده بود.
بنابراین بیشترین مشکلات تختی به زندگی شخصیاش ربط داشت.
بله. بارها درباره این مشکلات صحبت کرده بود و ارتباط صمیمی بین مادرم و تختی و همچنین خانواده او به وجود آمده بود. وقتی هم که تختی خودکشی کرد، مادرم به شدت ناراحت شد و دچار افسردگی شد.
پس پدر و مادر شما تا حدود زیادی در جریان ریز زندگی تختی بودند.
بله، کامل در جریان بودند. تختی قبل از اینکه ماجرای فوتش پیش بیاید، دو، سه بار تصمیم گرفته بود که خودکشی کند اما پدرم او را منصرف کرده بود.
پدرم بارها به تختی گفت که بین مردم خیلی محبوب هستی و اینکار روی مردم خیلی تاثیر میگذارد. مردم دچار مشکل میشوند و این کار تو تاثیر بدی روی آنها میگذارد. به همین شکل هم دو، سه باری تختی را از تصمیمش منصرف کرده بود.
اما در نهایت اتفاقی که نباید می افتاد، افتاد؟
بله، متاسفانه تختی کاری را کرد که نباید میکرد.
پدر شما در دو رشته موفقیتهای زیادی را به دست آورد، اما میخواستم بدانم که خودش را بیشتر متعلق به کدام رشته میدانست؟
پدرم بیشتر خودش را فردی هنری میدانست، چون هم زمان زیادی در عرصه هنری بود و هم علاقه بیشتری به این رشته داشت. وقتی هم که دربارهی دوران قهرمانی حرف میزدند، همیشه با تلخی و ناراحتی همراه بود. به طور کلی سختیهایی که کشیده بود. حقخوریهای زیادی که دیده بود. ناکامیهای برخی از همدورهایهایش و همچنین مشکلات مالی زیادی که برخی از دوستانش در کشتی داشتند و از همه مهمتر، از گریه کردنهای تختی که بهخاطر مسائل مختلف رخ میداد، خیلی ناراحت بود. بعد از ورود به عرصه هنر، پدر وضعیت مالی خوبی پیدا کرد و با نفوذی که داشت، توانست بسیاری از مشکلات دوستان کشتیگیر را بر طرف کند.
شاید الان یکی از سوالات این باشد که چرا با وجود آن محدودیتها، فردین در ایران ماند؟
سال ۵۶ یعنی یکسال قبل از انقلاب، مادرم آمد و شش ماه قبل از انقلاب هم پدرم آمد، اما قصد مهاجرت نداشتند و یک ماه بعد از انقلاب هم به ایران برگشتند.
فردین بعد از انقلاب یک فیلم هم بازی کرد به اسم برزخیها اما چرا فعالیت هنری را ادامه نداد
بله، فیلم برزخیها بود که ناصر ملکمطیعی هم در آن بازی کرد، اما یکسری از افراد بودند که فیلم را پایین کشیدند.
یعنی خواسته مسوولین بود که فیلم اکران نشود؟
نه، خواسته مسوولان این نبود که این فیلم اکران نشود و یا مانعی ایجاد کنند. متاسفانه چهرههای هنری شانتاژ کردند. یک سری از همین افراد هنری، گروههای تندرو تشکیل دادند و در نماز جمعه سخنرانی کردند، تظاهراتی به راه افتاد و درنهایت فیلم از اکران پایین کشیده شد.؟
یعنی تصمیم حاکمیتی نبود؟
نه. به دلیل شلوغبازیهای زیادی که به راه افتاد، مجبور شدند برای آرام کردن فضا چنین تصمیماتی اتخاذ کنند. پدرم تعریف میکرد در همان زمان در پمپبنزین شریعتی، حاج احمد آقا را دیده بود. گویا پدرم در حال پر کردن باک ماشین بود که چند نفر آمدند گفتند که حاج آقا با شما کار دارد. پدرم گفت کدام حاج آقا؟ گفتند شما تشریف بیاورید. پدرم داخل ماشین با حاج احمد آقا روبهرو میشود که از پدرم دربارهی عدم فعالیتش در عرصهی سینما سوال میکند و پدرم هم عنوان میکند که ممنوعالکار شدیم. حاج احمد خمینی همانجا به پدرم میگوید ما هیچ مخالفتی با فعالیت شما نداریم. از بیت امام هم هیچ نامهای دراینباره زده نشده و شما به کار خود ادامه بدهید. اما با این وجود برخی از چهرههای هنری مثل آقای مخملباف، کارهایی را انجام دادند که کشیده شد به افراد دیگر و مانع فعالیت پدر شد. ولی بهواقع ربطی به مسئولان رده بالای کشور نداشت.
گویا در ادامه هم تلاشهایی صورت میگیرد که دوباره پدر در فیلمی بازی کند؛ مثل فیلم تختی.
بله، به پدرم پیشنهاد شد که نقش تختی را بازی کند اما پدرم گفت که به شرطی این کار را انجام میدهم که خودم هم کارگردان فیلم باشم. میگفت در فیلم تختی قرار است روایتهایی گفته شود که میدانم با حقیقت فاصلهی زیادی دارد و من نمیخواهم دروغی را درباره تختی بگویم.
درباره فوت تختی هم حرفو حدیثهای زیادی مطرح شد و سالها درباره او عنوان میشد که کشته شده است.
ببینید بههیچوجه اینطور نبود که در آن زمان بخواهند با تختی دشمنی کنند. مشکلاتی که گفته میشد او با شاهپور غلامرضا داشته یا از این دست موارد، بهراستی وجود نداشت. تختی شخصیت ویژه و محبوبی بود و این محبوبیت او باعث شده بود همه مسئولین سیاسی هم به او احترام بگذارند.
منبع: ایرنا
- دسته بندی
- تلویزیون و سریال
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند