از این پس «موسیقی ما» طی سلسله گزارشاتی نقشِ شاعران برجسته در زمینهی موسیقی و پیوندِ اشعارشان با موسیقی را بررسی میکند. در اولین بخش از این گزارشات، نقش «فریدون مشیری» در موسیقی ایران را آورده و به برخی از اشعارِ خواندهشدهی او توسطِ خوانندگانِ موسیقی سنتی و پاپ پرداختهایم:
نادر نادر پور دربارهاش گفته است: «او نوازندهای است که روی یک سیم مینوازد، ولی ماهرانه مینوازد!» حاصلِ عمرِ او چندین دفتر شعر شد که همچنان پس از سالها از درگذشتِ او مخاطبانِ بسیار دارد؛ «فریدون مشیری» اما از شاعرانی است که دلبستگی عمیقی به موسیقی داشت و با بسیاری از بزرگانِ این هنر معاشرت.
«مشیری» ردیف موسیقی را بهخوبی میشناخت و همین آگاهی در اشعارش نیز نفوذ کرد و باعث شد تا شعرهای او جاذبهی موسیقایی خاصی برای آهنگسازان داشته باشد. نکتهی جالب آنکه نهتنها آهنگسازانِ سنتی که آهنگسازان موسیقی پاپ نیز از سادگی مفاهیم و وزن منطبق بر موسیقی اشعارش بهره بردهاند.
«فریدون مشیری» از نوجوانی با موسیقی عجین شد. فضل الله بایگان (دایی فریدون) بازیگر تئاتر بود و زنده یاد ابوالحسن صبا (عکس صبا) از دوستانِ او بودند و شب ها در خانهاش بزمِ موسیقی به راه بود و فریدون که در آن زمان 15 - 14 سال بیشتر نداشت با دقت به این موسیقی گوش می داد.
شورای شعرِ رادیو
او طی سالهای 1350 تا 1357 عضو شورای موسیقی و شعر رادیو بود و در کنار هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی و غنی ساختن برنامه گلهای تازه در رادیوی آن سالها داشت. «مشیری» در سالهایی که در این منصب فعالیت میکرد؛ چهرههای بسیاری را به دنیای موسیقی معرفی کرد که از جملهی آنان میتوان به «محمدعلی بهمنی» اشاره کرد؛ شاعری که خود گفته است: «شاعرشدنم را از فریدون مشیری دارم. هرچه در شعر و زبان فارسی دارم از ایشان است. ورود من به رادیو به واسطه ایشان انجام شد و همانطور که میدانید در آن دوره همه اختیارات حوزه موسیقی در دست رادیو بود. آشنایی با مشیری شانس بزرگ زندگی من بود. من به شعر علاقه داشتم ولی مشیری بود که مرا به سمت شعرگفتن و ترانهسرایی هدایت کرد.»
علاقه به موسیقی در مشیری به گونهای بوده است که هر بار، سازی نواخته می شده، میگفته از چه ردیفی است و چه گوشهای، و بارها شنیده شده که تشخیص او در مورد دشوارترین قطعات موسیقی ایران کاملاً درست و همراه با دقت تخصصی ویژهای بوده است. هماکنون در بسیاری از اجراهای خصوصی خوانندهها و نوازندهگان که از دههی 40 تا 50 باقی مانده است، میتوان صدای او را شنید که به معرفی قطعه و نوازندگان و خوانندگان میپردازد.
مشیری و شجریان
او سالها با «محمدرضا شجریان» حشر و نشر داشت. خودش دربارهی شجریان گفته است: «او بسیار محجوب و متواضع، نازنین و صمیمی با چهرهای بود که همواره از نخستین تحسینها سرخ میشد و سرخ میماند و با انگشتان هیجان زدهای دائما قطرههای عرق شوق و شرم را از گونه و چانه اش پاک میکرد. نسبت به استادان و پیشکسوتان بی نهایت فروتن بود و در عین حال آن غرور خاص خراسانیها هم در برق چشمانش میدرخشید. هر روز شجریان را در واحد تولید موسیقی در اتاقی میدیدم که تنها پای دستگاهی مینشست و به صفحات آواز خوانندگان قدیمی مثل قمر، ظلی، تاج، طاهرزاده و ادیب گوش می داد. بعضی از آن صفحات صدای پاک و روشنی نداشتند و با خش خش بسیار همراه بودند؛ اما شجریان برای اینکه جزئیات حالات همان صدای ضعیف و دور را خوبتر بشنود و درک کند گوشش را تا تا نزدیک صفحه پایین می آورد و من شاهد بودم که تا چند ساعت به همان حالت صفحه را دوباره و دوباره گوش میداد و این کار را چندماه ادامه داد و من از شوق یادگیری و همت و پشتکار او حیرت میکردم. مثل اینکه او هرگز از آموختن و تحقیق و پژوهش خسته نمیشد.»
او اما ادامه داده است: «به تدریج که برنامهی گلهای تازه ضبط و پخش میشد این توفیق را داشتم که هنگام ضبط آن برنامهها در اتاق فرمان باشم و برکار درست خوانده شدن شعر نظارت کنم. این ارتباط دائمی باعث شد که بین من و شجریان انس و الفتی عمیق به وجود آمد. شجریان به سرعت میشکفت . میدرخشید و جانهای تشنهی موسیقی خوب و آواز دلنشین را گرم و روشن میکرد و چنگ در تار و پود دلها میافکند.»
شجریان در طی این سالها اشعارِ بسیاری از مشیری را خواند؛ اما یکی از معروفترین آنان «پرکن پیاله را» است. انام این شعر «جادوی بیاثر» است و «فریدون شهبازیان» آن را آهنگسازی کرد. در این اثر مقدمه با ارکستر بزرگ آغاز میشود. بعد آواز مقید به وزن پای به میدان میگذارد و ویولن پاسخگوی آن میشود. گاه به گاه ارکستر گفتوگوی آواز و ویولن را قطع میکند تا نقش مابینی خود را ایفا کند. محمد رضا شجریان و حبیبالله بدیعی این اثر را به بهترین شکلِ ممکن اجرا کردهاند.
«حسین علیزاده» بعدتر در آلبوم «فریاد» با صدای «محمدرضا شجریان» از شعرِ او بهره برد. این خواننده سالها بعد «زبان آتش» را نیز بر اساسِ شعری از او خواند.
چه اشعاری از او خوانده شده است؟
آهنگسازانی بزرگ که نامهایی چون فرهاد فخرالدینی (بهارم دخترم و آخرین جرعهی این جام)، مرحوم روحالله خالقی (می ناب) و محمد سریر (کهکشانهای عشق) به چشم میخورد. اما خوانندگان نیز همواره تمایلِ بسیاری به اجرای آثارِ او داشتهاند که از جملهی آن میتوان به علیرضا افتخاری اشاره کرد که تعداد زیادی از اشعارِ او چون ناز نگاه، شورعاشقانه، تصنیفِ گل بهااری، بهشت آرزو، شورآفرین، دل افروزتر از صبح و پاییز را خوانده است. «آخرین جرعهی این جام» را نیز علیرضا قربانی به اجرا درآورده است.
نادر نادر پور دربارهاش گفته است: «او نوازندهای است که روی یک سیم مینوازد، ولی ماهرانه مینوازد!» حاصلِ عمرِ او چندین دفتر شعر شد که همچنان پس از سالها از درگذشتِ او مخاطبانِ بسیار دارد؛ «فریدون مشیری» اما از شاعرانی است که دلبستگی عمیقی به موسیقی داشت و با بسیاری از بزرگانِ این هنر معاشرت.
«مشیری» ردیف موسیقی را بهخوبی میشناخت و همین آگاهی در اشعارش نیز نفوذ کرد و باعث شد تا شعرهای او جاذبهی موسیقایی خاصی برای آهنگسازان داشته باشد. نکتهی جالب آنکه نهتنها آهنگسازانِ سنتی که آهنگسازان موسیقی پاپ نیز از سادگی مفاهیم و وزن منطبق بر موسیقی اشعارش بهره بردهاند.
«فریدون مشیری» از نوجوانی با موسیقی عجین شد. فضل الله بایگان (دایی فریدون) بازیگر تئاتر بود و زنده یاد ابوالحسن صبا (عکس صبا) از دوستانِ او بودند و شب ها در خانهاش بزمِ موسیقی به راه بود و فریدون که در آن زمان 15 - 14 سال بیشتر نداشت با دقت به این موسیقی گوش می داد.
شورای شعرِ رادیو
او طی سالهای 1350 تا 1357 عضو شورای موسیقی و شعر رادیو بود و در کنار هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی و غنی ساختن برنامه گلهای تازه در رادیوی آن سالها داشت. «مشیری» در سالهایی که در این منصب فعالیت میکرد؛ چهرههای بسیاری را به دنیای موسیقی معرفی کرد که از جملهی آنان میتوان به «محمدعلی بهمنی» اشاره کرد؛ شاعری که خود گفته است: «شاعرشدنم را از فریدون مشیری دارم. هرچه در شعر و زبان فارسی دارم از ایشان است. ورود من به رادیو به واسطه ایشان انجام شد و همانطور که میدانید در آن دوره همه اختیارات حوزه موسیقی در دست رادیو بود. آشنایی با مشیری شانس بزرگ زندگی من بود. من به شعر علاقه داشتم ولی مشیری بود که مرا به سمت شعرگفتن و ترانهسرایی هدایت کرد.»
علاقه به موسیقی در مشیری به گونهای بوده است که هر بار، سازی نواخته می شده، میگفته از چه ردیفی است و چه گوشهای، و بارها شنیده شده که تشخیص او در مورد دشوارترین قطعات موسیقی ایران کاملاً درست و همراه با دقت تخصصی ویژهای بوده است. هماکنون در بسیاری از اجراهای خصوصی خوانندهها و نوازندهگان که از دههی 40 تا 50 باقی مانده است، میتوان صدای او را شنید که به معرفی قطعه و نوازندگان و خوانندگان میپردازد.
مشیری و شجریان
او سالها با «محمدرضا شجریان» حشر و نشر داشت. خودش دربارهی شجریان گفته است: «او بسیار محجوب و متواضع، نازنین و صمیمی با چهرهای بود که همواره از نخستین تحسینها سرخ میشد و سرخ میماند و با انگشتان هیجان زدهای دائما قطرههای عرق شوق و شرم را از گونه و چانه اش پاک میکرد. نسبت به استادان و پیشکسوتان بی نهایت فروتن بود و در عین حال آن غرور خاص خراسانیها هم در برق چشمانش میدرخشید. هر روز شجریان را در واحد تولید موسیقی در اتاقی میدیدم که تنها پای دستگاهی مینشست و به صفحات آواز خوانندگان قدیمی مثل قمر، ظلی، تاج، طاهرزاده و ادیب گوش می داد. بعضی از آن صفحات صدای پاک و روشنی نداشتند و با خش خش بسیار همراه بودند؛ اما شجریان برای اینکه جزئیات حالات همان صدای ضعیف و دور را خوبتر بشنود و درک کند گوشش را تا تا نزدیک صفحه پایین می آورد و من شاهد بودم که تا چند ساعت به همان حالت صفحه را دوباره و دوباره گوش میداد و این کار را چندماه ادامه داد و من از شوق یادگیری و همت و پشتکار او حیرت میکردم. مثل اینکه او هرگز از آموختن و تحقیق و پژوهش خسته نمیشد.»
او اما ادامه داده است: «به تدریج که برنامهی گلهای تازه ضبط و پخش میشد این توفیق را داشتم که هنگام ضبط آن برنامهها در اتاق فرمان باشم و برکار درست خوانده شدن شعر نظارت کنم. این ارتباط دائمی باعث شد که بین من و شجریان انس و الفتی عمیق به وجود آمد. شجریان به سرعت میشکفت . میدرخشید و جانهای تشنهی موسیقی خوب و آواز دلنشین را گرم و روشن میکرد و چنگ در تار و پود دلها میافکند.»
شجریان در طی این سالها اشعارِ بسیاری از مشیری را خواند؛ اما یکی از معروفترین آنان «پرکن پیاله را» است. انام این شعر «جادوی بیاثر» است و «فریدون شهبازیان» آن را آهنگسازی کرد. در این اثر مقدمه با ارکستر بزرگ آغاز میشود. بعد آواز مقید به وزن پای به میدان میگذارد و ویولن پاسخگوی آن میشود. گاه به گاه ارکستر گفتوگوی آواز و ویولن را قطع میکند تا نقش مابینی خود را ایفا کند. محمد رضا شجریان و حبیبالله بدیعی این اثر را به بهترین شکلِ ممکن اجرا کردهاند.
«حسین علیزاده» بعدتر در آلبوم «فریاد» با صدای «محمدرضا شجریان» از شعرِ او بهره برد. این خواننده سالها بعد «زبان آتش» را نیز بر اساسِ شعری از او خواند.
چه اشعاری از او خوانده شده است؟
آهنگسازانی بزرگ که نامهایی چون فرهاد فخرالدینی (بهارم دخترم و آخرین جرعهی این جام)، مرحوم روحالله خالقی (می ناب) و محمد سریر (کهکشانهای عشق) به چشم میخورد. اما خوانندگان نیز همواره تمایلِ بسیاری به اجرای آثارِ او داشتهاند که از جملهی آن میتوان به علیرضا افتخاری اشاره کرد که تعداد زیادی از اشعارِ او چون ناز نگاه، شورعاشقانه، تصنیفِ گل بهااری، بهشت آرزو، شورآفرین، دل افروزتر از صبح و پاییز را خوانده است. «آخرین جرعهی این جام» را نیز علیرضا قربانی به اجرا درآورده است.
- دسته بندی
- تلویزیون و سریال
- برچسب
- موسیقی ما, musicema, چکامه
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند