به منظور آگاهی از افزوده شدن کتابهای جدید، به کانال ما بپیوندید:
https://bit.ly/32WNB6G
کتاب صوتی داستانهای کوتاه آنتون چخوف
این کتاب گویا در بر دارندهی هشت داستان کوتاه از نویسندهی شهیر ادبیات روسیه، در قرن بیستم میلادی، «آنتون پاولویچ چخوف» است.
داستانهای مرجع
* OYSTERS
* AT THE BARBER'S
* Enemies
* FROM THE DIARY OF A VIOLENT-TEMPERED MAN
* THE RUNAWAY
* SLEEPY
* SORROW
* A DAY IN THE COUNTRY
Author: Anton Chekhov
* دربارهی نویسنده:
«آنتون پاولویچ چخوف» نمایشنامهنویس و داستانسرای معروف روسی در ۱۷ ژانویه سال ۱۸۶۰ در شهر «تاگان روگ» در شمال قفقاز در یک خانوادهی فقیر و معتقد به سنن و آداب قدیمی و ملی بهدنیا آمد و در دوم ژوئیه سال ۱۹۰۴ در ۴۴سالگی در «بادن وایلر» محلی واقع در جنگل سیاه درگذشت.
جدّ چخوف از رعیتهایی بود که با صرفهجویی و کار زیاد، آزادی و حیات خود و خانوادهاش را از ارباب خویش بازخرید کرده بود. پدرش با دادوستد جزئیای که داشت، نمیتوانست هزینهی زندگی خانواده را تأمین کند و ازاینرو «آنتون» کوچک، در آغاز زندگی با قیافهی شوم فقر آشنا شد و به اثرات مخرب آن پیبرد. با آنکه چخوف در سختی و فشار زندگی میکرد، اما با عزتنفسی که داشت کوچکترین گله و شکایتی ابراز نمیکرد و با کار و کوشش فراوان، تحصیلات مقدماتی خود را در «ژبمنازیوم» مسقطالرأس به پایان برد و برای تحصیل در دانشکدهی پزشکی عازم مسکو شد و در سال ۱۸۷۹ در نوزدهسالگی وارد دانشگاه مسکو شد و به تحصیل طب پرداخت.
وی تنها به تحصیل در دانشکده اکتفا نکرد و با وجود ذوق فطری به نوشتن داستانها و نوولها و مقالات در مطبوعات فکاهی سرگرم شد و به این جهت وقتی در سال ۱۸۸۴ درجهی دکترای طب را گرفت، شغل طبابت را با حرفهی نویسندگی همراه ساخت؛ ولی بعدها تمام اوقات خود را وقف نوشتن کرد و از این راه مقام شامخی در دنیا به دست آورد.
چخوف جز در دورهی عمومیت بیماری و یا در سالهای ۱۸۹۲ و ۱۸۹۳ به طبابت نپرداخت. نخستین داستانهای او با نام مستعار «چخوف» انتشار یافت و در سال ۱۸۸۶ برخی از داستانهایش بهصورت کتابی به نام «داستانهای رنگارنگ» منتشر شد، این کتاب موفقیت بسیار کسب کرد. در سال ۱۸۸۷ وی نخستین نمایشنامهی خود «ایوانف» را نوشت.
آنتون چخوف براثر فقر و استیصال دوران کودکی و زحمات شبانهروزی دوران جوانی، در سیسالگی مبتلا به بیماری خانمانسوز سل گردید که تا پایان حیات کوتاهش مونس این نویسندهی بزرگ بود و سرانجام هم باعث مرگ وی شد. با آنکه چخوف مریض بود و با آنکه خودش هم از مرض خود اطلاع داشت، با این وصف دمی از کار و کوشش دست برنمیداشت و تقریباً تمام ساعات فراغت خود را سرگرم نوشتن بود و برای مطالعهی روحیات و احوال عموم مردم و طبقات مختلف به مسافرتها و گردشهای پرزحمتی تن میداد، چنانکه در سال ۱۸۹۰ راه سخت و دور و دراز «سیبری» را در پیش گرفت و در آنجا وضع تبعیدیها را مطالعه کرد و از این سفر رهاوردی به نام «جزیرهی ساخالین» برای ستمدیدگان رژیم تزاری به ارمغان آورد که در سال ۱۸۹۱ منتشر شد. این کتاب باعث شد تا رژیم پلیسی تزار روس به محکومینی که به جزیرهی ساخالین میفرستاد، تخفیف دهد.
چخوف در سال ۱۸۹۱ تا ۱۸۹۷ با پدر و مادرش در ملکی که در نزدیکی مسکو خریده بود زندگی کرد. در سال ۱۸۹۷ که در معرض تهدید مرض سل قرار گرفت، ناگزیر شد بیشتر اوقات خود را در «کریمه» و خارج از کشور بگذارند. وی در سال ۱۸۹۶ نمایشنامهی خود، «مرغ دریایی»، را در مسکو انتشار داد، اما این اثر در «سن پترزبورگ» با بداقبالی روبهرو شد؛ اما دو سال بعد در سال ۱۸۹۸ در مسکو از این نمایشنامه تجلیل شایانی شد.
آنتون چخوف در سال ۱۹۰۰ براثر توجه نویسندگان و دانشمندان و عموم ملت به وی و در نتیجهی نفوذ و شهرت انکارناپذیر خود، به عضویت افتخاری آکادمی روسیه انتخاب شد و مورد تقدیر فراوان قرار گرفت. «دایی وانیا» در ۱۸۹۹ و «سه خواهر» در ۱۹۰۱ و «باغ آلبالو» در سال ۱۹۰۴ از نمایشنامههای او بود که در مسکو با موفقیت روبهرو شدند.
وی در سال ۱۹۰۱ با یک هنرپیشه به نام «اولگاکنیپر» ازدواج کرد.
موقعی که دولت روسیه عضویت «ماکسیم گورکی»، نویسندهی معروف روسیه، را از آکادمی لغو کرد، آنتون چخوف نیز استعفا داد. در محیط تئاتر از نمایشنامههای وی با اشتیاق زیاد استقبال شد. در جهان هنر و ادب پیروزی روزافزون چخوف افتخارات زیادی برای وی فراهم آورد و آکادمی برای مجموعهی داستانهایش جایزهی «پوشکین» را به وی اهدا کرد.
چخوف همچنان که به نویسندگیاش ادامه میداد، بیماریاش شدیدتر میشد و بهدستور پزشکان ناگزیر به نقاط جنوبی فرانسه رفت و با آنکه کار کردن برایش زیان داشت، دست از کارهای ادبی نکشید و پس از مدتی اقامت در آن کشور به مسافرت خود در ایتالیا و آلمان ادامه داد و بالاخره به وطن خود بازگشت و در سال ۱۹۰۴ با مرض سل از دنیا رفت.
راوی: فاطمه رکنی، بهروز رضوی
#کتاب_گویا_صوتی
#بهروز_رضوی
#آنتون_چخوف
لازم به ذکر است که این کتاب گویا، اقتباسی بوده و بصورت خلاصه شده بمنظور پخش رادیویی، بازنویسی شده است
00:00:00 صدف
00:12:42 آرایشگر
00:24:28 دشمنان
00:42:39 از خاطرات یک ایدهآلیست
00:57:19 فراری
01:18:40 خوابآلود
01:36:15 اندوه
01:50':44 یک روز در حومه شهر
https://bit.ly/32WNB6G
کتاب صوتی داستانهای کوتاه آنتون چخوف
این کتاب گویا در بر دارندهی هشت داستان کوتاه از نویسندهی شهیر ادبیات روسیه، در قرن بیستم میلادی، «آنتون پاولویچ چخوف» است.
داستانهای مرجع
* OYSTERS
* AT THE BARBER'S
* Enemies
* FROM THE DIARY OF A VIOLENT-TEMPERED MAN
* THE RUNAWAY
* SLEEPY
* SORROW
* A DAY IN THE COUNTRY
Author: Anton Chekhov
* دربارهی نویسنده:
«آنتون پاولویچ چخوف» نمایشنامهنویس و داستانسرای معروف روسی در ۱۷ ژانویه سال ۱۸۶۰ در شهر «تاگان روگ» در شمال قفقاز در یک خانوادهی فقیر و معتقد به سنن و آداب قدیمی و ملی بهدنیا آمد و در دوم ژوئیه سال ۱۹۰۴ در ۴۴سالگی در «بادن وایلر» محلی واقع در جنگل سیاه درگذشت.
جدّ چخوف از رعیتهایی بود که با صرفهجویی و کار زیاد، آزادی و حیات خود و خانوادهاش را از ارباب خویش بازخرید کرده بود. پدرش با دادوستد جزئیای که داشت، نمیتوانست هزینهی زندگی خانواده را تأمین کند و ازاینرو «آنتون» کوچک، در آغاز زندگی با قیافهی شوم فقر آشنا شد و به اثرات مخرب آن پیبرد. با آنکه چخوف در سختی و فشار زندگی میکرد، اما با عزتنفسی که داشت کوچکترین گله و شکایتی ابراز نمیکرد و با کار و کوشش فراوان، تحصیلات مقدماتی خود را در «ژبمنازیوم» مسقطالرأس به پایان برد و برای تحصیل در دانشکدهی پزشکی عازم مسکو شد و در سال ۱۸۷۹ در نوزدهسالگی وارد دانشگاه مسکو شد و به تحصیل طب پرداخت.
وی تنها به تحصیل در دانشکده اکتفا نکرد و با وجود ذوق فطری به نوشتن داستانها و نوولها و مقالات در مطبوعات فکاهی سرگرم شد و به این جهت وقتی در سال ۱۸۸۴ درجهی دکترای طب را گرفت، شغل طبابت را با حرفهی نویسندگی همراه ساخت؛ ولی بعدها تمام اوقات خود را وقف نوشتن کرد و از این راه مقام شامخی در دنیا به دست آورد.
چخوف جز در دورهی عمومیت بیماری و یا در سالهای ۱۸۹۲ و ۱۸۹۳ به طبابت نپرداخت. نخستین داستانهای او با نام مستعار «چخوف» انتشار یافت و در سال ۱۸۸۶ برخی از داستانهایش بهصورت کتابی به نام «داستانهای رنگارنگ» منتشر شد، این کتاب موفقیت بسیار کسب کرد. در سال ۱۸۸۷ وی نخستین نمایشنامهی خود «ایوانف» را نوشت.
آنتون چخوف براثر فقر و استیصال دوران کودکی و زحمات شبانهروزی دوران جوانی، در سیسالگی مبتلا به بیماری خانمانسوز سل گردید که تا پایان حیات کوتاهش مونس این نویسندهی بزرگ بود و سرانجام هم باعث مرگ وی شد. با آنکه چخوف مریض بود و با آنکه خودش هم از مرض خود اطلاع داشت، با این وصف دمی از کار و کوشش دست برنمیداشت و تقریباً تمام ساعات فراغت خود را سرگرم نوشتن بود و برای مطالعهی روحیات و احوال عموم مردم و طبقات مختلف به مسافرتها و گردشهای پرزحمتی تن میداد، چنانکه در سال ۱۸۹۰ راه سخت و دور و دراز «سیبری» را در پیش گرفت و در آنجا وضع تبعیدیها را مطالعه کرد و از این سفر رهاوردی به نام «جزیرهی ساخالین» برای ستمدیدگان رژیم تزاری به ارمغان آورد که در سال ۱۸۹۱ منتشر شد. این کتاب باعث شد تا رژیم پلیسی تزار روس به محکومینی که به جزیرهی ساخالین میفرستاد، تخفیف دهد.
چخوف در سال ۱۸۹۱ تا ۱۸۹۷ با پدر و مادرش در ملکی که در نزدیکی مسکو خریده بود زندگی کرد. در سال ۱۸۹۷ که در معرض تهدید مرض سل قرار گرفت، ناگزیر شد بیشتر اوقات خود را در «کریمه» و خارج از کشور بگذارند. وی در سال ۱۸۹۶ نمایشنامهی خود، «مرغ دریایی»، را در مسکو انتشار داد، اما این اثر در «سن پترزبورگ» با بداقبالی روبهرو شد؛ اما دو سال بعد در سال ۱۸۹۸ در مسکو از این نمایشنامه تجلیل شایانی شد.
آنتون چخوف در سال ۱۹۰۰ براثر توجه نویسندگان و دانشمندان و عموم ملت به وی و در نتیجهی نفوذ و شهرت انکارناپذیر خود، به عضویت افتخاری آکادمی روسیه انتخاب شد و مورد تقدیر فراوان قرار گرفت. «دایی وانیا» در ۱۸۹۹ و «سه خواهر» در ۱۹۰۱ و «باغ آلبالو» در سال ۱۹۰۴ از نمایشنامههای او بود که در مسکو با موفقیت روبهرو شدند.
وی در سال ۱۹۰۱ با یک هنرپیشه به نام «اولگاکنیپر» ازدواج کرد.
موقعی که دولت روسیه عضویت «ماکسیم گورکی»، نویسندهی معروف روسیه، را از آکادمی لغو کرد، آنتون چخوف نیز استعفا داد. در محیط تئاتر از نمایشنامههای وی با اشتیاق زیاد استقبال شد. در جهان هنر و ادب پیروزی روزافزون چخوف افتخارات زیادی برای وی فراهم آورد و آکادمی برای مجموعهی داستانهایش جایزهی «پوشکین» را به وی اهدا کرد.
چخوف همچنان که به نویسندگیاش ادامه میداد، بیماریاش شدیدتر میشد و بهدستور پزشکان ناگزیر به نقاط جنوبی فرانسه رفت و با آنکه کار کردن برایش زیان داشت، دست از کارهای ادبی نکشید و پس از مدتی اقامت در آن کشور به مسافرت خود در ایتالیا و آلمان ادامه داد و بالاخره به وطن خود بازگشت و در سال ۱۹۰۴ با مرض سل از دنیا رفت.
راوی: فاطمه رکنی، بهروز رضوی
#کتاب_گویا_صوتی
#بهروز_رضوی
#آنتون_چخوف
لازم به ذکر است که این کتاب گویا، اقتباسی بوده و بصورت خلاصه شده بمنظور پخش رادیویی، بازنویسی شده است
00:00:00 صدف
00:12:42 آرایشگر
00:24:28 دشمنان
00:42:39 از خاطرات یک ایدهآلیست
00:57:19 فراری
01:18:40 خوابآلود
01:36:15 اندوه
01:50':44 یک روز در حومه شهر
- دسته بندی
- کتاب صوتی
- برچسب
- کتاب صوتی, audio book, audiobook
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند