همایون شجریان - به جان تو - سروده مولوی
دگر باره بشوريدم، بدان سانم بجان تو
كه هر بندي كه بربندي، به در رانم بجان تو
نخواهم عمر فاني را، تويي عمر عزيز من
نخواهم جان پر غم را، تويي جانم به جان تو
من آن ديوانهي بندم، كه ديوان را همي بندم
زبان مرغ ميدانم سليمانم بجان تو
سخن با عشق مي گويم، كه او شير و من آهويم
چه آهويم كه شيران را نگهبانم بجان تو
اگر بي تو بر افلاكم چو ابر تيره غمناكم
وگر بي تو به گلزارم به زندانم بجان تو
.
.
.
دگر باره بشوريدم، بدان سانم بجان تو
كه هر بندي كه بربندي، به در رانم بجان تو
نخواهم عمر فاني را، تويي عمر عزيز من
نخواهم جان پر غم را، تويي جانم به جان تو
من آن ديوانهي بندم، كه ديوان را همي بندم
زبان مرغ ميدانم سليمانم بجان تو
سخن با عشق مي گويم، كه او شير و من آهويم
چه آهويم كه شيران را نگهبانم بجان تو
اگر بي تو بر افلاكم چو ابر تيره غمناكم
وگر بي تو به گلزارم به زندانم بجان تو
.
.
.
- دسته بندی
- موسیقی سنتی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند