Write For Us

Nazeri - Sarmastamآهسته که سرمستم - سروده مولوی - ناظری

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
293 نمایش
Published
آهسته که سرمستم - سروده مولوی - ناظری

گر بی دل و بی دستم وز عشق تو پا بستم
بس بند که بشکستم آهسته که سرمستم

در مجلس حيرانی جانيست مرا جانی
زان شد که تو ميدانی آهسته که سرمستم

پيش آی دمی جانم زين بيش مرنجانم
ای دلبر خندانم آهسته که سرمستم

ساقی می جانان بگذر ز گرانجانان
دزديده ز رهبانان آهسته که سرمستم

رندی و چو من فاشی بر ملت قلاشی
درپرده چرا باشی آهسته که سرمستم

ای می بترم از تو من باده ترم از تو
پر جوش ترم از تو آهسته که سرمستم

از باده جوشانم وز خرقه فروشانم
از يار چه پوشانم آهسته که سرمستم

تا ازخود ببريدم من عشق تو بگزيدم
خود را چه فنا ديدم آهسته که سرمستم

هر چند بتلبيسم در صورت قسيسم
نور دل ادريسم آهسته که سرمستم

در مذهب بيکيشان بيگانگی خويشان
با دست بر ايشان آهسته که سرمستم

ای صاحب صد دستان بيگاه شد از مستان
احداث و گر و بستان آهسته که سرمستم

.
دسته بندی
موسیقی سنتی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند