شاملو - دفتر دشنه در دیس .... سپیدهدم
به هزار زبان
وَلْوَله بود.
بیداری
از افق به افق میگذشت
و همچنان که آوازِ دوردستِ گردونهی آفتاب
نزدیک میشد
وَلْوَلهی پراکنده
شکل میگرفت
تا یکپارچه
به سرودی روشن بدل شود.
پیشْبازیان
تسبیحگوی
به مطلعِ آفتاب میرفتند
و من
خاموش و بیخویش
با خلوتِ ایوانِ چوبین
بیگانه میشدم.
.
به هزار زبان
وَلْوَله بود.
بیداری
از افق به افق میگذشت
و همچنان که آوازِ دوردستِ گردونهی آفتاب
نزدیک میشد
وَلْوَلهی پراکنده
شکل میگرفت
تا یکپارچه
به سرودی روشن بدل شود.
پیشْبازیان
تسبیحگوی
به مطلعِ آفتاب میرفتند
و من
خاموش و بیخویش
با خلوتِ ایوانِ چوبین
بیگانه میشدم.
.
- دسته بندی
- موسیقی سنتی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند