جشن هنر شیراز :۱۳۵۴
راست پنجگاه
محمد رضا شجریان ؛ آواز
محمد رضا لطفی ؛ تار
ناصر فرهنگفر ؛ تمبک
شعر از حافظ، نظامی و عطار
(راست)
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
(پروانه)
جلوهای کرد رخش دید ملک عشق نداشت
جلوهای کرد رخش دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
(نغمه)
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
(بیات عجم)
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دل غمدیدهٔ ما بود که هم بر غم زد
(قرچه)
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
(رضوی)
عشق و شباب و رندی
عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
(تحریر جوادخانی)
(بازگشت به راست پنجگاه)
چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
(روحافزا)
عقل میخواست
عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غیرت بدرخشید و جهان بر هم زد
(تحریر بوسلیک)
(سپهر)
(فرود به همایون)
(جامهدران)
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دل غمدیدهٔ ما بود که هم بر غم زد
(طرز)
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت
وز بستر عافیت برون خواهم خفت
(طرز)
باور نکنی خیال خود را بفرست
تا درنگرد که بی تو چون خواهم خفت
(تصنیف اصفهان، بخشی از بت چین)
(لیلی و مجنون)
یا رب به خدایی خداییت
وانگه به کمال کبریاییت
(لیلی و مجنون)
از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای
(لیلی و مجنون)
پرورده عشق شد سرشتم
بیعشق مباد سرنوشتم
(بازگشت به راست پنجگاه)
(نیریز)
دلا یکدم رها کن آب و گل را
صلای عشق در ده لعل دل را
(نیریز)
ز نور عشق شمع جان برافروز
رموز عشق از جانان بیاموز
(نیریز)
چو داوود آیت سرگشتگان خوان
زبور عشق بر آشفتگان خوان
راست پنجگاه
محمد رضا شجریان ؛ آواز
محمد رضا لطفی ؛ تار
ناصر فرهنگفر ؛ تمبک
شعر از حافظ، نظامی و عطار
(راست)
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
(پروانه)
جلوهای کرد رخش دید ملک عشق نداشت
جلوهای کرد رخش دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
(نغمه)
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
(بیات عجم)
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دل غمدیدهٔ ما بود که هم بر غم زد
(قرچه)
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
(رضوی)
عشق و شباب و رندی
عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
(تحریر جوادخانی)
(بازگشت به راست پنجگاه)
چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
(روحافزا)
عقل میخواست
عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غیرت بدرخشید و جهان بر هم زد
(تحریر بوسلیک)
(سپهر)
(فرود به همایون)
(جامهدران)
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دل غمدیدهٔ ما بود که هم بر غم زد
(طرز)
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت
وز بستر عافیت برون خواهم خفت
(طرز)
باور نکنی خیال خود را بفرست
تا درنگرد که بی تو چون خواهم خفت
(تصنیف اصفهان، بخشی از بت چین)
(لیلی و مجنون)
یا رب به خدایی خداییت
وانگه به کمال کبریاییت
(لیلی و مجنون)
از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای
(لیلی و مجنون)
پرورده عشق شد سرشتم
بیعشق مباد سرنوشتم
(بازگشت به راست پنجگاه)
(نیریز)
دلا یکدم رها کن آب و گل را
صلای عشق در ده لعل دل را
(نیریز)
ز نور عشق شمع جان برافروز
رموز عشق از جانان بیاموز
(نیریز)
چو داوود آیت سرگشتگان خوان
زبور عشق بر آشفتگان خوان
- دسته بندی
- موسیقی سنتی و نواحی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند