بگذر شبی به خلوت این همنشین درد
تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد
خون میرود نهفته از این زخم اندرون
ماندم خموش و آه ، که فریاد داشت ، درد
این طرفه بین که با همه سیل بلا که ریخت
داغ محبت تو به دلها نگشت سرد
من برنخیزم از سر راه وفای تو
از هستیام اگرچه برانگیختند گرد
روزی که جان فدا کنمت ، باورت شود
دردا که جز به مرگ ، نسنجند قدر مرد
ساقی بیار جام صبوحی که شب نماند
وان لعل فام ، خنده زد از جام لاجورد
باز آید آن بهار و گل سرخ بشکفد
چندین منال از نفس سرد و روی زرد
در کوی او که جز دل بیدار ، ره نیافت
کی میرسند خانه پرستان خوابگرد
خونی که ریخت از دل ما ، سایه حیف نیست
گر زین میانه ، آب خورد تیغ هم نبرد
هوشنگ ابتهاج
بنشین به یادم شبی
ترکن از این می لبی
که یاد یاران خوش است
....................
یادآور ایـن خسته را
کین مرغ پر بسته را
یاد بهـاران خوش است
....................
مرغی که زد نالهها
در قفس ، در نفس
عمری زد از خون دل
نقش گل بر قفس ، یاد باد
....................
داد ، داد ، عارف با داغ دل ، زاد
داد ای دل ، عارف ، با داغ دل ، زاد
....................
ای بلبلان ، چون در این چمن
وقت گل رسد زین پائیز یاد آرید
....................
چون بردمد آن بهار خوش
درکنار گل ، از ما نیز ، یاد آرید
....................
داد ، داد ، عارف با داغ دل ، زاد
داد ای دل ، عارف ، با داغ دل ، زاد
....................
عارف اگر ، در عشق گل
جان خسته ، بر باد داد
بر بلبلان ، درس عاشقی
خوش در این چمن ، یاد داد
گربایدت دامانگل ، اییار ، اییار
پروا مکن چون بهجان رسد ، از خار ، آزار
داد ، داد ، عارف با داغ دل ، زاد
داد ای دل ، عارف ، با داغ دل ، زاد
داد ، داد ، عارف با داغ دل ، زاد
داد ای دل ، عارف ، با داغ دل ، زاد
آواز : محمدرضا شجریان
تار : محمدرضا لطفی
تنظیم : جواد معروفی
شعر ترانه و غزل آواز : سایه
دستگاه : بیات ترک
تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد
خون میرود نهفته از این زخم اندرون
ماندم خموش و آه ، که فریاد داشت ، درد
این طرفه بین که با همه سیل بلا که ریخت
داغ محبت تو به دلها نگشت سرد
من برنخیزم از سر راه وفای تو
از هستیام اگرچه برانگیختند گرد
روزی که جان فدا کنمت ، باورت شود
دردا که جز به مرگ ، نسنجند قدر مرد
ساقی بیار جام صبوحی که شب نماند
وان لعل فام ، خنده زد از جام لاجورد
باز آید آن بهار و گل سرخ بشکفد
چندین منال از نفس سرد و روی زرد
در کوی او که جز دل بیدار ، ره نیافت
کی میرسند خانه پرستان خوابگرد
خونی که ریخت از دل ما ، سایه حیف نیست
گر زین میانه ، آب خورد تیغ هم نبرد
هوشنگ ابتهاج
بنشین به یادم شبی
ترکن از این می لبی
که یاد یاران خوش است
....................
یادآور ایـن خسته را
کین مرغ پر بسته را
یاد بهـاران خوش است
....................
مرغی که زد نالهها
در قفس ، در نفس
عمری زد از خون دل
نقش گل بر قفس ، یاد باد
....................
داد ، داد ، عارف با داغ دل ، زاد
داد ای دل ، عارف ، با داغ دل ، زاد
....................
ای بلبلان ، چون در این چمن
وقت گل رسد زین پائیز یاد آرید
....................
چون بردمد آن بهار خوش
درکنار گل ، از ما نیز ، یاد آرید
....................
داد ، داد ، عارف با داغ دل ، زاد
داد ای دل ، عارف ، با داغ دل ، زاد
....................
عارف اگر ، در عشق گل
جان خسته ، بر باد داد
بر بلبلان ، درس عاشقی
خوش در این چمن ، یاد داد
گربایدت دامانگل ، اییار ، اییار
پروا مکن چون بهجان رسد ، از خار ، آزار
داد ، داد ، عارف با داغ دل ، زاد
داد ای دل ، عارف ، با داغ دل ، زاد
داد ، داد ، عارف با داغ دل ، زاد
داد ای دل ، عارف ، با داغ دل ، زاد
آواز : محمدرضا شجریان
تار : محمدرضا لطفی
تنظیم : جواد معروفی
شعر ترانه و غزل آواز : سایه
دستگاه : بیات ترک
- دسته بندی
- موسیقی سنتی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند