برای آنچه می خواهی بجنگ!

وصیتنامۀ یک میلیونر قسمت نهم;
برای آنچه می خواهی بجنگ!
کسی که کاری نمی کند شکست هم نمی خورد! ولی آیا این شکست نخوردن است یا ترس و خشم و زمینگیر شدن؟!
اینکه اکثر مردم موفق نمی شوند این است که در اولین شکست و با اولین مشکل جا می زنند. حتی خیلی ها قبل از اقدام به کاری از آن منصرف می شوند. در واقع اغلب کسانی که شکست را تاب می آورند به بزرگترین پاداشها می رسند.
در برابر هر مانع و پس از هر شکست از خودت بپرس آیا خیلی زود دلسرد نشده و جا نزده ام؟ آیا تمام سعی و تلاشم را کرده ام؟ آیا خوب است بگذاری شرایط تو را مغلوب کند؟ و از پا در بیاورد؟ یا بهتر است تا رسیدن به پیروزی بجنگی؟
زندگی می خواهد ایمان و شخصیت تو را محک بزند. آنچه را می خواهی هیچوقت بلافاصله به تو نمی دهد اما اگر پافشاری کنی، اگر ببیند که جا نزده ای و هرگز ازپا نخواهی نشست سرانجام از رو می رود و آنچه را که می خواهی در سینی سیمین به خدمتت می آورد.
تاریخدانان کشف کردند آنچه موجب موقعیت استثنایی ساکنان ونیز بود این بود که در عین اینکه هدف ثابتی داشتند در کمال نرمش و انعطاف روشهای مختلفی را برای دستیابی به آن به کار می بردند.
اکثر مردم دقیقا عکس ونیزیها عمل می کنند! آنها هدف مشخصی ندارند و وقتی هم که دارند به محض اینکه به مشکل یا مانعی بر میخورند از آن چشم می پوشند یا فراموشش می کنند. اما تو متفاوت باش. به خودت بگو که باید با دیگران فرق داشته باشی. این را همیشه و هرجا که به مشکل یا پیشامد غیر منتظره ای بر می خوری، برای خودت تکرار کن! تسلیم نشو. از ونیزیهای جسور و با پشت کار یاد بگیر و عصر طلایی خودت را بساز. بله! مثل تمام ونیزیها در باد و طوفان و جزر و مد همیشه یک هدف ثابت داشته باش ولی با نرمش و انعطاف روشهایت را برای رسیدن به آن تغییر بده!
وقتی به مانعی برمی خوری یا جواب منفی یا رد می شنوی، از خودت بپرس چه روش دیگری را می توانم به کار ببرم؟ از چه وسیله ای می توانم برای رسیدن به هدفم استفاده کنم؟
البته بعد از تحمل ضربه اندکی استراحت کن ولی از فردایش بلند شو و مسرانه راحت را در پیش بگیر. این شکست را به چشم یک مرحلۀ ساده نگاه کن. البته که ناخوشایند است ولی برای موفقیت ضروری است. حتی پیشتر برو و از حکمت این شکست سر در بیاور. هر مشکلی که پیش می آید عزم تو را راسختر می کند. آزموده تر می شوی و یک بن بست جدید را می شناسی. می آموزی که از این راه نباید بروی. این سود کمی نیست حتی اگر برای به دست آوردنش متحمل ضرر مالی بسیاری شده باشی! در هر وضعیتی به خودت بگو که راهی هست راهی هست راهی هست و باید از آن برای رسیدن به موفقیت استفاده کنی و خودت را متقاعد کن که حتما آن را خواهی یافت! وقتی شکست می خوری، وقتی دیگر در مرز نا امیدی از خودت قرار می گیری، این مثل معروف را به یاد بیاور: خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در بهتری. آری! دری بسته و در بهتری گشوده می شود.
می بینی که زندگی بسیار داناتر از توست. حتی در مورد برنامه ها و نقشه های شخصی خودت.
بنابراین بعضی اوقات با وجود روحیه و ذهن مثبت بهترین راه را انتخاب نمی کنی و به دیوار می خوری. عصبی نشو! علی رغم پیشامدهای غیر منتظره محکم و جدی باش و درعزمت راسخ بمان و بعد خواهی دید که به طرزی سحر انگیز در دیگری به رویت گشوده خواهد شد! دری که تو حتی از وجودش هم بی خبر بودی و فکرش را هم نمی کردی که به رویت گشوده شود و این دریست که تو را به ونیز با شکوهی که در آغاز در ذهنت داشتی رهنمون خواهد شد.
وقتی به دیوار می خوری به یاد کریستف کلمب بیفت. او وقتی بعد از ماه ها تلاش و مبارزه برای فراهم کردن اسباب سفر، سفرش را آغاز کرد فکر می کرد که راه سرزمین افسانه ای هند را پیش گرفته است ولی آمریکا را کشف کرد.
در میابی آنچه که در اوج نا امیدی به نظرت بی راهه ای بی سرانجام و نفرت انگیز آمده، در واقع راه میانبر بوده است. مانعی که میبایست از آن می گذشتی. این همان توقف لازم برای دریافت گذرنامۀ ورود به مرحلۀ جدید و هیجان انگیز از سفر زندگی بوده است. بله از زمانی که می توانی همه چیز را ببینی، حتی کوچکترین حوادث زندگیت را، با همین روشن بینی به استقبال همه چیز خواهی رفت.
آنچه را که در نظر دیگران شکسته است، تو با تیب خاطر پذیرا می شوی. حتی آن را با گشاده رویی رضایتمندانه ای نگاه خواهی کرد. چرا که این زندگی توست. تمام زندگیت! زندگی تو در کمال زیبایی و اسرار آمیزیش. این راهیست که روح نامیرای تو نشان می دهد تا تو دوباره به او رو کنی. دری بسته و دری بهتر گشوده می شود. پس دلگرم از این امر، پشتکار داشته باش جوان. هرچند بادهای مخالف بوزند. هرچند اطرافیانت منفی بافی کنند و حتی با وجود آنهایی که اولین شکست تو را اثبات پیش بینی های منفی خودشان از تو و پروژه هایت می کنند چون بی آنکه بدانی در هر صورت از نظر آنها تو از قبل محکومی جوان