با من سخن از تو مرد و زن میگفتند
از عهد شکستنت سخن میگفتند
باور ز کسم نبود این گفته،دریغ
دیدم تو همانی که به من میگفتند
مهرداد اوستا
...
مشنو اي دوست که غير از تو مرا ياري هست
يا شب و روز بجز فکر توام کاري هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موييت گرفتاري هست
گر بگويم که مرا با تو سر و کاري نيست
در و ديوار گواهي بدهد کاري هست
هر که عيبم کند از عشق و ملامت گويد
تا نديدست تو را بر منش انکاري هست
صبر بر جور رقيبت چه کنم گر نکنم
همه دانند که در صحبت گل خاري هست
نه من خام طمع عشق تو مي ورزم و بس
که چو من سوخته در خيل تو بسياري هست
باد خاکي ز مقام تو بياورد و ببرد
آب هر طيب که در کلبه عطاري هست
من چه در پاي تو ريزم که پسند تو بود
جان و سر را نتوان گفت که مقداري هست
من از اين دلق مرقع به درآيم روزي
تا همه خلق بدانند که زناري هست
همه را هست همين داغ محبت که مراست
که نه مستم من و در دور تو هشياري هست
عشق سعدي نه حديثيست که پنهان ماند
داستانيست که بر هر سر بازاري هست
سعدی
...
ای ساقی باده محبت جامی
ای قاصد غمزه بتان پیغامی
تا کی هدف تیر تغافل باشم؟
قهر لطفی تبسمی دشنامی
...
دستگاه : اصفهان
آواز : محمد رضا شجریان
تار : لطف الله مجد
ویولون : پرویز یاحقی
تنبک : جهانگیر ملک
گوینده : روشنک
شاخه گل 425
از عهد شکستنت سخن میگفتند
باور ز کسم نبود این گفته،دریغ
دیدم تو همانی که به من میگفتند
مهرداد اوستا
...
مشنو اي دوست که غير از تو مرا ياري هست
يا شب و روز بجز فکر توام کاري هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موييت گرفتاري هست
گر بگويم که مرا با تو سر و کاري نيست
در و ديوار گواهي بدهد کاري هست
هر که عيبم کند از عشق و ملامت گويد
تا نديدست تو را بر منش انکاري هست
صبر بر جور رقيبت چه کنم گر نکنم
همه دانند که در صحبت گل خاري هست
نه من خام طمع عشق تو مي ورزم و بس
که چو من سوخته در خيل تو بسياري هست
باد خاکي ز مقام تو بياورد و ببرد
آب هر طيب که در کلبه عطاري هست
من چه در پاي تو ريزم که پسند تو بود
جان و سر را نتوان گفت که مقداري هست
من از اين دلق مرقع به درآيم روزي
تا همه خلق بدانند که زناري هست
همه را هست همين داغ محبت که مراست
که نه مستم من و در دور تو هشياري هست
عشق سعدي نه حديثيست که پنهان ماند
داستانيست که بر هر سر بازاري هست
سعدی
...
ای ساقی باده محبت جامی
ای قاصد غمزه بتان پیغامی
تا کی هدف تیر تغافل باشم؟
قهر لطفی تبسمی دشنامی
...
دستگاه : اصفهان
آواز : محمد رضا شجریان
تار : لطف الله مجد
ویولون : پرویز یاحقی
تنبک : جهانگیر ملک
گوینده : روشنک
شاخه گل 425
- دسته بندی
- موسیقی سنتی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند