اندر دل بی وفا غم و ماتم باد آنرا که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد جز غم که هزار آفرین بر غم باد
در عشق توام نصیحت و پند چه سود زهراب چشیدهام مرا قند چه سود
گویند مرا که بند بر پاش نهید دیوانه دل است پای بر بند چه سود
من ذره و خورشید لقایی تو مرا بیمار غمم، عین دوایی تو مرا
بی بال و پرم در پی تو میپَرم من کَه شدهام چو کهربایی تو مرا
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد جز غم که هزار آفرین بر غم باد
در عشق توام نصیحت و پند چه سود زهراب چشیدهام مرا قند چه سود
گویند مرا که بند بر پاش نهید دیوانه دل است پای بر بند چه سود
من ذره و خورشید لقایی تو مرا بیمار غمم، عین دوایی تو مرا
بی بال و پرم در پی تو میپَرم من کَه شدهام چو کهربایی تو مرا
- دسته بندی
- موسیقی سنتی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند