به تعادل رساندن در انگلیسی : Strike a balance
.
Children need to strike a balance between work and play at school.
بچه ها نیاز دارند که بین تمرین و بازی در مدرسه به حد تعادل برسند.
.
It's a question of striking the right balance between quality and productivity.
موضوع پر اهمیت به تعادل رساندن کیفیت و بهره وری است.
.
The political party must strike a balance between the right wing and the left wing.
حزب سیاسی باید بین جناح چپ و جناح راست به تعادل برسد
.
Mori is overdressed for the party and Akbar is underdressed. What a pity they didn't strike a balance between them.
موری برای میهمانی زیادی لباس رسمی پوشیده و اکبر زیادی لباس معمولی پوشیده. حیف که بین خودشان به یک حد تعادل نرسیده اند
.
We need to strike a balance between protecting him and letting him become more independent.
ما باید بین حفاظت از او و اجازه به استقلال بیشترش به حد تعادل برسیم
.
She's decided to strike a balance between fashionable and accessible.
او تصمیم گرفته است بین شیک بودن و قابل دسترس بودن به حد تعادل برسد.
.
Citizens will have to decide where the balance must be struck.
شهروندان الزام خواهند داشت تصمیم بگیرند که چطور حد تعادل لحاظ شود.
.
A balance must be struck between meeting housing needs and preserving the environment.
باید تعادلی لحاظ شود بین نیاز ساختمانهای مسکونی و حفظ محیط زیست.
.
They worry about everything but a balance must be struck.
آنها در مورد همه چیز نگرانند، یک حد تعادل باید لحاظ شود.
.
He needs to strike a better balance between his work life and his family life.
لازم است که بین کارش و خانواده اش به حد تعادل بهتری برسد.
.
بینهایت سپاس برای حمایتها و همراهی شما با کامنتهای پر انرژی تون
.
Children need to strike a balance between work and play at school.
بچه ها نیاز دارند که بین تمرین و بازی در مدرسه به حد تعادل برسند.
.
It's a question of striking the right balance between quality and productivity.
موضوع پر اهمیت به تعادل رساندن کیفیت و بهره وری است.
.
The political party must strike a balance between the right wing and the left wing.
حزب سیاسی باید بین جناح چپ و جناح راست به تعادل برسد
.
Mori is overdressed for the party and Akbar is underdressed. What a pity they didn't strike a balance between them.
موری برای میهمانی زیادی لباس رسمی پوشیده و اکبر زیادی لباس معمولی پوشیده. حیف که بین خودشان به یک حد تعادل نرسیده اند
.
We need to strike a balance between protecting him and letting him become more independent.
ما باید بین حفاظت از او و اجازه به استقلال بیشترش به حد تعادل برسیم
.
She's decided to strike a balance between fashionable and accessible.
او تصمیم گرفته است بین شیک بودن و قابل دسترس بودن به حد تعادل برسد.
.
Citizens will have to decide where the balance must be struck.
شهروندان الزام خواهند داشت تصمیم بگیرند که چطور حد تعادل لحاظ شود.
.
A balance must be struck between meeting housing needs and preserving the environment.
باید تعادلی لحاظ شود بین نیاز ساختمانهای مسکونی و حفظ محیط زیست.
.
They worry about everything but a balance must be struck.
آنها در مورد همه چیز نگرانند، یک حد تعادل باید لحاظ شود.
.
He needs to strike a better balance between his work life and his family life.
لازم است که بین کارش و خانواده اش به حد تعادل بهتری برسد.
.
بینهایت سپاس برای حمایتها و همراهی شما با کامنتهای پر انرژی تون
- دسته بندی
- آموزش
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند