چه می شد رها بودم از همه قیدی تا نباشد دامی
چه می شد به کام من این جهان میشد تا بگیرم کامی
فلک گر به چهره من داغ حسرت را نمیزد چه میشد
قضا گر به نام من بال محنت را نمیزد چه میشد
ز بخت من چه میپرسی
ز حال من چه می خواهی
تو سوز جانم
چه می دانی
چه می دانی
ز دنیا غم نصیبم شد جدا از من حبیبم شد
غم هجرانم چه میدانی چه میدانی
(به هرکس دل بستم بلای جانم شد )(2)
به هر سو رو کردم ز کس ایمانم شد
به جانم اگر خون نمیشد چه می شد چه می شد...
...
آواز: شوشتري
ترانه سرا: معيني كرمانشاهي
آهنگساز: علي تجويدي
چه می شد به کام من این جهان میشد تا بگیرم کامی
فلک گر به چهره من داغ حسرت را نمیزد چه میشد
قضا گر به نام من بال محنت را نمیزد چه میشد
ز بخت من چه میپرسی
ز حال من چه می خواهی
تو سوز جانم
چه می دانی
چه می دانی
ز دنیا غم نصیبم شد جدا از من حبیبم شد
غم هجرانم چه میدانی چه میدانی
(به هرکس دل بستم بلای جانم شد )(2)
به هر سو رو کردم ز کس ایمانم شد
به جانم اگر خون نمیشد چه می شد چه می شد...
...
آواز: شوشتري
ترانه سرا: معيني كرمانشاهي
آهنگساز: علي تجويدي
- دسته بندی
- موسیقی سنتی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند