تصنیف ماهور
شعر: جواد آذر
آهنگ: پرویز مشکاتیان
آلبوم: سپیده
ایرانی به سر کن خواب مستی
بر هم زن بساط خودپرستی
که چشم جهانی سوی تو باشد چه از پا نشستی
در این شب سپیدهنادمیده تیغ شب به خونش در کشیده
امید چه داری از این شب که در خون کشیده سپیده
تیغ برکش آذرفشان نغمهها را تندری کن
در دل شب رخ برفروز کار مهر خاوری کن
از درون سیاهی برون تاز پرچم روشنایی برافراز
تا جهانی از تباهی وارهانی دیو شب را تیر بر دل برنشانی
با خواری در روزگار ننگ باشد زندگانی
با خواری در روزگار ننگ باشد زندگانیمرگ به تا چنین زنده مانی
با خواری در روزگار ننگ باشد زندگانی
مرگ به تا چنین زنده مانی
ای مبارز ای مجاهد ای برادر دل یکی کن ره یکی کن باره دیگر
راه بگشا سوی شهر روشنیها روزگار تیرگیها بر سر آور
شعر: جواد آذر
آهنگ: پرویز مشکاتیان
آلبوم: سپیده
ایرانی به سر کن خواب مستی
بر هم زن بساط خودپرستی
که چشم جهانی سوی تو باشد چه از پا نشستی
در این شب سپیدهنادمیده تیغ شب به خونش در کشیده
امید چه داری از این شب که در خون کشیده سپیده
تیغ برکش آذرفشان نغمهها را تندری کن
در دل شب رخ برفروز کار مهر خاوری کن
از درون سیاهی برون تاز پرچم روشنایی برافراز
تا جهانی از تباهی وارهانی دیو شب را تیر بر دل برنشانی
با خواری در روزگار ننگ باشد زندگانی
با خواری در روزگار ننگ باشد زندگانیمرگ به تا چنین زنده مانی
با خواری در روزگار ننگ باشد زندگانی
مرگ به تا چنین زنده مانی
ای مبارز ای مجاهد ای برادر دل یکی کن ره یکی کن باره دیگر
راه بگشا سوی شهر روشنیها روزگار تیرگیها بر سر آور
- دسته بندی
- موسیقی سنتی و نواحی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند