Write For Us

دستگاه چهارگاه- سفر کرده- دلکش

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
979 نمایش
Published
دستگاه: چهارگاه

خواننده: دلكش

ترانه سرا: معيني كرمانشاهي

آهنگساز: علي تجويدي



کجا سفر رفتی

که بی‌خبر رفتی

اشکم را چرا ندیدی؟

از من دل چرا بریدی؟

پا از منچرا کشیدی

که پیش چشمم بر دگر رفتی

بیا به بالینم که جان مسکینم

تاب غم دگر ندارد

جز برتو نظر ندارد

جان بی‌تو ثمر ندارد


مگر چه کردم

که بی‌خبر رفتی

چهقصه‌ها تو از وفا گفتی با من

تو بی‌محبتی کنون جانا یا من

توچنان شرر، به‌خدا خبر، زخدا نداری

رود آتش از، سرآن سرا، که ‌تو پاگذاری

سوز دلم را تو ندانی

آتش جانمننشانی

با غمت، درآمیزم، از بلا نپرهیزم

پیش‌ازآن برم بنشین ،کزمیانه برخیزم

رو به‌توکردم به خدا

خو به‌توکردم

که هم‌آغوش تو باشم

دل به‌تو بستم

به امیدت بنشستم

که قدح نوش تو باشم

چه شود اگر، نفس سحر، خبری ز تو آرد

به‌کس دگر، نکنم نظر، که دلم نگذارد

رو به‌توکردم به خدا

خو به‌توکردم

که هم‌آغوش تو باشم

دل به‌تو بستم

به امیدت بنشستم

که قدح نوش تو باشم

چه شود اگر نفس سحر خبری ز تو آرد

به‌کس دگر نکنم نظر که دلم نگذارد

(رفتی و صبر و قرارمرا بردی بردی

طاقت این دل زار مرا بردی بردی (2))
دسته بندی
ترانه
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند