Write For Us

شعر و صدای مهدی اخوان ثالث

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
103 نمایش
Published
شادی نماند و شور نماند و هوس نماند
سهل است این سخن، که مجال نفس نماند

فریاد از آن کنند که فریادرس رسد
فریاد را چه سود، چو فریادرس نماند؟

کوکو، کجاست؟ قمری مست سرود خوان؟
جز مشتی استخوان و پر اندر قفس نماند

امید در به در شد و از کاروان شوق
جز ناله ای ضعیف ز مسکین جرس نماند

توفانی از غبار بماند و سوار رفت
بس برگ و بار بیهده ماند و فرس نماند

سودند سر به خاک مذّلت کسان چو باد
در برجهای قلعه ی تدبیر کس نماند

کارون و زنده رود پر از خون دل شدند
اترک شکست عهد و وفای ارس نماند!

تنها نه «خصم» رهزن ما شد، که «دوست» هم
چندان که پیش رفتش از او باز پس نماند

رفتند و رفت هر چه فریب و دروغ بود
تا مرگ- این حقیقت بی رحم- بس نماند

تابنده باد مشعل می کاندرین ظلام
موسی بشد؛ به وادی ایمن قبس نماند

برخیز امید و چاره ی غمها ز باده خواه
ور نیست، پس چه چاره کنی؟ چاره پس نماند!
دسته بندی
موسیقی سنتی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند