Write For Us

فردوسی میگه وقتی هیچ اسبی در حد رستم نبود، رخش پیدا شد!

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
14 نمایش
Published
این داستان مربوط به زمانی میشه که رستم به دنبال اسب برای خودش میگرده و از سرتاسر سرزمین براش اسبهایی رو به نمایش میذارن تا از بین اونها یکی رو انتخاب کنه، اما هیچ اسبی توان همراهی رستم رو نداره و همه‌شون در برابر قدرت رستم کم میارن، ولی روزی در حالی که رستم از دشتی گذر میکرده، چشمش میفته به یک مادیان زیبا و باشکوه در میان یک گله اسب و بعد کره ی مادیان رو میبینه که از خودش زیباتر و درشت تر و قدرتمند تره و روی بدنش داغی نیست و صاحبی نداره و اسب وحشیه، رستم کمندش رو درمیاره که اسب زیبا رو بگیره که چوپان پیری که اونجاست جلوشو میگیره...

لایک و کامنت و سابسکرایب یادتون نره
بوس به روی ماهتون
دسته بندی
تفریح و سرگرمی
برچسب
شاهنامه فردوسی, شاهنامه خوانی, حکیم سخن
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند