دیدگاه وسوالات خودرا بیان کنید????
نظام تفسیری ذهن:
یکی از مباحثی که دون خوان در ابتدای آشنایی با کاستاندا برای او تشریح میکند نظام تفسیری ذهن و بینندگی است . بسیاری از اشتباهات برداشتی و ضعفهای بینشی مطروح در فضای مباحثات امروزه حاصل عدم توجه به این موضوع است و در صورتیکه این موضوع برای کسی جا بیوفتد بسیاری از تضادهای بینشی و جهان بینی انسان مرتفع میگردد. برای مثال مذهبیون بخاطر تمثیل خداوند بصورت انسان همدیگر را مشرک خطاب میکنند و تکفیر میکنند. مثلاً گفته میشود چرا خداوند در هیات عیسی عبادت میشود و خوانده میشود یا محمد ص در معراج خداوند را بشکل انسانی با موهای مجعد دیده است و یا جبرئیل بشکل یکی از همراهان خود (دحیه کلبی ) میدیده یا صدای او را مانند صدای علی ع میشنیده است. یا در تورات منقول است که ما انسان را شبیه خود آفریدیم . و آنکه یعقوب با خدا کشتی گرفت(تورات سفر پیدایش فصل سه آیه بیست وچهار) و یا حضور ملائکه در میان انسانها و آمیزش با زنان انسانها و ... از این دست منقولات که شائبه تجسد خدا یا ملائک را مطرح مینماید.
مطابق آنچه دون خوان به کاستاندا میاموزد و بخشهایی از این آموزه ها در کتب او بصورت ناقص دیده میشود، ذهن انسان امروزی ذهن منتصب بیگانه است . که پس از تسخیر انسانها بوسیله بیگانگان بعنوان یک سیستم عامل نصب شده به این معنا که در واقع از خود انسان نبوده است. ساز و کار ادراکی انسان با این ذهن رقم خورده است . آنچه از این آموزه ها میتوان دریافت اینست که انسانها بیننده حقایق هستند و حقیقت عالم را میبینند اما ذهن منتصب آنرا سانسور میکند . روش ذهن برای درک آنچه دیده است ساختن سمبل و نماد است. یعنی آنچه در ناشناخته ادراک میکند را بصورت یک نماد شناخته ترجمه و تفسیر میکند. این نظریه ارزشمند امروزه در فیزیک کوانتوم هم مطرح است . که به اثر مشاهده گر مشهور شده است. تفسیر هر نوع انرژی بصورت جریان یا ساختار به موجودیتی مادی یا فیزیکی صورت میگیرد اما تفسیر ادراکات فقط به همین شکل بسنده نمیکند بسیاری از ادراکات روانی و احساسات انسان نیز حاصل این نوع تفسیر است . شاید برای بسیار توهین آمیز به نظر برسد که دریابند آنچه تاکنون حس میکردند یا احساس میکرده اند و یا با حواس پنجگانه و حس ششم درک میکرده اند همگی تفسیری سانسور شده و ترجمه و تبدیل یافته از حقیقتی است که بصورت یک واقعیت سمبلیک فهمیده میشود. میدانیم که اندامهای حسی انسان خودشان مرجع ادراک نیستند و پالسهای دریافتی را به نواحی مشخصی از مغز میفرستند تا در آنجا ادراک صورت گیرد. اما از منظر انرژیکی یک دریافت کننده اصلی وجود دارد و آن پینه آل است پینه آل مانند یک دریافت کننده پالسهای انرژی است که امواج و انوار را دریافت میکند اما تفسیر دیتاهای دریافتی توسط آن صورت نمیگیرد و ذهن منتصب آنها را بصورت نماد و سمبل ترجمه میکند. مثلاً نوعی انرژی دریافت میشود که ذهن آنرا به شادی یا اندوه یا نگرانی یا هجمه یا تقدس یا هر شکل دیگری از احساسات ، ترجمه میکند. لذا هر آنچه موجودیتی در واقعیت (تونال و شناخته) دارد از این نظام تفسیری عبور کرده است . و لزوماً واقعیت تونالی که حاصل تفسیر ذهن از ادراکات است با حقیقتی که دیده و دریافته شده است یکسان نیست. بلکه طبق قول دون خوان سانسور ، تقطیع و مبدل به سمبل و نماد شده است. ادراک این نحوه عملکرد ذهن، اساس جادو را نیز تشکیل میدهد.
زیرا که بنا بر اولین قانون تحوت (هرمس) هرکس خالق دنیای خویش است.و اینگونه است که واقعیت دنیای خویش را میسازد. این نظام تقسیری و نمادپردازی ماتریکس (توهم مایا) را بهمین صورت ساخته است. اما راههای بیشماری برای تفسیر ادراکات وجود دارد و قابلیت ذهن برای ترجمه و تفسیر داده ها به صور مختلف و متعدد بسیاری ست که میتواند دنیاهای مختلفی را ایجاد نماید. دنیاهایی با احتمالات تفسیری مختلف . و درست همینجاست که جهانهای موازی امکان وجود میابند.
بیان تخصصی تر این موضوع با طرح اصطلاح پیوندگاه که محل تلاقی فیوضات است و با تغییر محل آن نحوه تفسیر ذهن و ساختن واقعیت دنیا تغییر میکند بیان شده است. همانگونه که دون خوان به کاستاندا نشان داد جهان از فیوضات تشکیل یافته ابن عربی نیز بیان میکند که انوار الهی را مشاهده کرده است او بر طبق آیه ۳۵ سوره نور که خدا را نور میخواند ، این انوار الهی را تشکیل دهنده جهان میبیند. و در کتاب مشاهدالاسرارالقدسیه و مطالع انوار الهیه به شرح آن میپردازد. شمس تبریزی میگوید: عالم الله نور در نور، لذت در لذت، فر در فر و کرم در کرم است. طبق نوشتجات کاستاندا میتوان دریافت که این انوار یا فیوضات حامل آگاهی هستند و تابان شدنشان مسبب ادراک میگردد. محل تلاقی ۲۱ رشته از آنها را پیوندگاه مینامند که محل پیوندگاه تعیین میکند کدامیک از فیوضات در تقابل با همدیگر تابان شوند و چگونه ادراکی حاصل گردد. شمس تبریزی میگوید: عالم خدا بس بزرگ است و فراخ، تو آنرا در حقه کرده ای که عقل تو است.
#ماتریکس #ذهن #پروازگر
نظام تفسیری ذهن:
یکی از مباحثی که دون خوان در ابتدای آشنایی با کاستاندا برای او تشریح میکند نظام تفسیری ذهن و بینندگی است . بسیاری از اشتباهات برداشتی و ضعفهای بینشی مطروح در فضای مباحثات امروزه حاصل عدم توجه به این موضوع است و در صورتیکه این موضوع برای کسی جا بیوفتد بسیاری از تضادهای بینشی و جهان بینی انسان مرتفع میگردد. برای مثال مذهبیون بخاطر تمثیل خداوند بصورت انسان همدیگر را مشرک خطاب میکنند و تکفیر میکنند. مثلاً گفته میشود چرا خداوند در هیات عیسی عبادت میشود و خوانده میشود یا محمد ص در معراج خداوند را بشکل انسانی با موهای مجعد دیده است و یا جبرئیل بشکل یکی از همراهان خود (دحیه کلبی ) میدیده یا صدای او را مانند صدای علی ع میشنیده است. یا در تورات منقول است که ما انسان را شبیه خود آفریدیم . و آنکه یعقوب با خدا کشتی گرفت(تورات سفر پیدایش فصل سه آیه بیست وچهار) و یا حضور ملائکه در میان انسانها و آمیزش با زنان انسانها و ... از این دست منقولات که شائبه تجسد خدا یا ملائک را مطرح مینماید.
مطابق آنچه دون خوان به کاستاندا میاموزد و بخشهایی از این آموزه ها در کتب او بصورت ناقص دیده میشود، ذهن انسان امروزی ذهن منتصب بیگانه است . که پس از تسخیر انسانها بوسیله بیگانگان بعنوان یک سیستم عامل نصب شده به این معنا که در واقع از خود انسان نبوده است. ساز و کار ادراکی انسان با این ذهن رقم خورده است . آنچه از این آموزه ها میتوان دریافت اینست که انسانها بیننده حقایق هستند و حقیقت عالم را میبینند اما ذهن منتصب آنرا سانسور میکند . روش ذهن برای درک آنچه دیده است ساختن سمبل و نماد است. یعنی آنچه در ناشناخته ادراک میکند را بصورت یک نماد شناخته ترجمه و تفسیر میکند. این نظریه ارزشمند امروزه در فیزیک کوانتوم هم مطرح است . که به اثر مشاهده گر مشهور شده است. تفسیر هر نوع انرژی بصورت جریان یا ساختار به موجودیتی مادی یا فیزیکی صورت میگیرد اما تفسیر ادراکات فقط به همین شکل بسنده نمیکند بسیاری از ادراکات روانی و احساسات انسان نیز حاصل این نوع تفسیر است . شاید برای بسیار توهین آمیز به نظر برسد که دریابند آنچه تاکنون حس میکردند یا احساس میکرده اند و یا با حواس پنجگانه و حس ششم درک میکرده اند همگی تفسیری سانسور شده و ترجمه و تبدیل یافته از حقیقتی است که بصورت یک واقعیت سمبلیک فهمیده میشود. میدانیم که اندامهای حسی انسان خودشان مرجع ادراک نیستند و پالسهای دریافتی را به نواحی مشخصی از مغز میفرستند تا در آنجا ادراک صورت گیرد. اما از منظر انرژیکی یک دریافت کننده اصلی وجود دارد و آن پینه آل است پینه آل مانند یک دریافت کننده پالسهای انرژی است که امواج و انوار را دریافت میکند اما تفسیر دیتاهای دریافتی توسط آن صورت نمیگیرد و ذهن منتصب آنها را بصورت نماد و سمبل ترجمه میکند. مثلاً نوعی انرژی دریافت میشود که ذهن آنرا به شادی یا اندوه یا نگرانی یا هجمه یا تقدس یا هر شکل دیگری از احساسات ، ترجمه میکند. لذا هر آنچه موجودیتی در واقعیت (تونال و شناخته) دارد از این نظام تفسیری عبور کرده است . و لزوماً واقعیت تونالی که حاصل تفسیر ذهن از ادراکات است با حقیقتی که دیده و دریافته شده است یکسان نیست. بلکه طبق قول دون خوان سانسور ، تقطیع و مبدل به سمبل و نماد شده است. ادراک این نحوه عملکرد ذهن، اساس جادو را نیز تشکیل میدهد.
زیرا که بنا بر اولین قانون تحوت (هرمس) هرکس خالق دنیای خویش است.و اینگونه است که واقعیت دنیای خویش را میسازد. این نظام تقسیری و نمادپردازی ماتریکس (توهم مایا) را بهمین صورت ساخته است. اما راههای بیشماری برای تفسیر ادراکات وجود دارد و قابلیت ذهن برای ترجمه و تفسیر داده ها به صور مختلف و متعدد بسیاری ست که میتواند دنیاهای مختلفی را ایجاد نماید. دنیاهایی با احتمالات تفسیری مختلف . و درست همینجاست که جهانهای موازی امکان وجود میابند.
بیان تخصصی تر این موضوع با طرح اصطلاح پیوندگاه که محل تلاقی فیوضات است و با تغییر محل آن نحوه تفسیر ذهن و ساختن واقعیت دنیا تغییر میکند بیان شده است. همانگونه که دون خوان به کاستاندا نشان داد جهان از فیوضات تشکیل یافته ابن عربی نیز بیان میکند که انوار الهی را مشاهده کرده است او بر طبق آیه ۳۵ سوره نور که خدا را نور میخواند ، این انوار الهی را تشکیل دهنده جهان میبیند. و در کتاب مشاهدالاسرارالقدسیه و مطالع انوار الهیه به شرح آن میپردازد. شمس تبریزی میگوید: عالم الله نور در نور، لذت در لذت، فر در فر و کرم در کرم است. طبق نوشتجات کاستاندا میتوان دریافت که این انوار یا فیوضات حامل آگاهی هستند و تابان شدنشان مسبب ادراک میگردد. محل تلاقی ۲۱ رشته از آنها را پیوندگاه مینامند که محل پیوندگاه تعیین میکند کدامیک از فیوضات در تقابل با همدیگر تابان شوند و چگونه ادراکی حاصل گردد. شمس تبریزی میگوید: عالم خدا بس بزرگ است و فراخ، تو آنرا در حقه کرده ای که عقل تو است.
#ماتریکس #ذهن #پروازگر
- دسته بندی
- مستند
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند