اخترخانم پیرزن ۸۴ سالهای است که پس از مرگ همسرش، تنها در خانهای کوچک که اجارهبهای آن از سوی دو دختر متأهلش تأمین میشد زندگی میکرد. میوههای درختان حیاتش هم هر ساله سهم در و همسایه بود.
یکی از افرادی که شیفته میوههای این درخت بود، حاج رحمان ۷۱ سالهای بود که بنا به مشکلات معیشتی مدتی بود که با خانواده فرزندش همخانه بود.
سخت بود برای حاج رحمان که برای هر کار کوچکی مقابل فرزند و خانواده اش دست دراز کند، برای همین به هر طریقی که ممکن بود و توان فیزیکی او یاری میکرد برای خودش کاری دست و پا میکرد تا جیبش خالی نباشد اما مشکلات کلیوی به او اجازه ادامه کار نداد تا اینکه در همین تقلاهای بسیار برای کسب معاش حاج رحمان به ذهنش میرسد موضوع هرس درخت خرمالوی اختر خانم را با او مطرح کند.
اختر خانم که قصد داشت بعد از تعطیلات نوروز ۹۵ خانه استیجاری خود را برای نزدیکی با خانه دختر بزرگترش عوض کند با موضوع هرس درختان در اواخر زمستان سال ۹۴ مخالفت کرد..
اصرارهای آقا رحمان اما اختر خانم را که از زنان مومنه و با اخلاق محل بود راضی کرد تا این اتفاق به رغم میل باطنیش بیفتد، برای همین هم چارپایهای را از انباری خانه بیرون کشید و به همراه ارهای تحویل حاج رحمان داد.
همان ابتدای کار حاج رحمان وقتی پایش را از روی آخرین پله آهنی بر روی یکی از شاخههای خشکیده درخت گذاشت از ناحیه سر نقش بر زمین شد و درجا جان باخت.
برای این همکاری اختر خانم قرار بود مبلغ ۲۵ هزار تومان به آقا رحمان دستمزد دهد اما در فرآیند طرح شکایت اولیا دم از بانویی که صرفاً بر حسب تقاضاهای مکرر فرد فوت شده مجاب به همکاری شده بود با تشخیص محکمه و با لحاظ تقصیر ۶۰ درصدی به پرداخت دیهای معادل ۱۳۲ میلیون تومان محکوم میشود.
ماجرایی شبیه یک شوخی که خانمی را از خانه ۴۰ متری و در شرایطی که بسیاری از اسباب خانهاش را برای تخلیه کاغذ پیچ کرده بود در کارتنهای کوچک و بزرگی جمع کرده بود، رهسپار زندان کرد.
در ادامه این حکم به دلیل ناتوانی مالی محکومعلیه با پیگیری بازماندگان فرد یاد شده به تاریخ ۳ دی ماه ۱۳۹۸ راهی یکی از زندانهای استان لرستان میشود که در ادامه اگرچه با شیوع ویروس کرونا این مددجو در قالب مرخصی تا خرداد ماه از بند رهایی پیدا کرده و در ادامه با عنایت به شرایط جسمانی و تمدید مرخصیها از سوی قوه قضائیه همچنان هم آزاد است اما دین او باقی است و مطالبه ورثه آقا رحمان در استیفای حقوق همچنان پابرجاست.
یکی از افرادی که شیفته میوههای این درخت بود، حاج رحمان ۷۱ سالهای بود که بنا به مشکلات معیشتی مدتی بود که با خانواده فرزندش همخانه بود.
سخت بود برای حاج رحمان که برای هر کار کوچکی مقابل فرزند و خانواده اش دست دراز کند، برای همین به هر طریقی که ممکن بود و توان فیزیکی او یاری میکرد برای خودش کاری دست و پا میکرد تا جیبش خالی نباشد اما مشکلات کلیوی به او اجازه ادامه کار نداد تا اینکه در همین تقلاهای بسیار برای کسب معاش حاج رحمان به ذهنش میرسد موضوع هرس درخت خرمالوی اختر خانم را با او مطرح کند.
اختر خانم که قصد داشت بعد از تعطیلات نوروز ۹۵ خانه استیجاری خود را برای نزدیکی با خانه دختر بزرگترش عوض کند با موضوع هرس درختان در اواخر زمستان سال ۹۴ مخالفت کرد..
اصرارهای آقا رحمان اما اختر خانم را که از زنان مومنه و با اخلاق محل بود راضی کرد تا این اتفاق به رغم میل باطنیش بیفتد، برای همین هم چارپایهای را از انباری خانه بیرون کشید و به همراه ارهای تحویل حاج رحمان داد.
همان ابتدای کار حاج رحمان وقتی پایش را از روی آخرین پله آهنی بر روی یکی از شاخههای خشکیده درخت گذاشت از ناحیه سر نقش بر زمین شد و درجا جان باخت.
برای این همکاری اختر خانم قرار بود مبلغ ۲۵ هزار تومان به آقا رحمان دستمزد دهد اما در فرآیند طرح شکایت اولیا دم از بانویی که صرفاً بر حسب تقاضاهای مکرر فرد فوت شده مجاب به همکاری شده بود با تشخیص محکمه و با لحاظ تقصیر ۶۰ درصدی به پرداخت دیهای معادل ۱۳۲ میلیون تومان محکوم میشود.
ماجرایی شبیه یک شوخی که خانمی را از خانه ۴۰ متری و در شرایطی که بسیاری از اسباب خانهاش را برای تخلیه کاغذ پیچ کرده بود در کارتنهای کوچک و بزرگی جمع کرده بود، رهسپار زندان کرد.
در ادامه این حکم به دلیل ناتوانی مالی محکومعلیه با پیگیری بازماندگان فرد یاد شده به تاریخ ۳ دی ماه ۱۳۹۸ راهی یکی از زندانهای استان لرستان میشود که در ادامه اگرچه با شیوع ویروس کرونا این مددجو در قالب مرخصی تا خرداد ماه از بند رهایی پیدا کرده و در ادامه با عنایت به شرایط جسمانی و تمدید مرخصیها از سوی قوه قضائیه همچنان هم آزاد است اما دین او باقی است و مطالبه ورثه آقا رحمان در استیفای حقوق همچنان پابرجاست.
- دسته بندی
- تلویزیون و سریال
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند