مهارت های سخنرانی یا
Speaking Skill
از جمله مهارتهایی است که ما با دانستن آنها میتوانیم تغییرات بسیاری را در زندگی خود و دیگران ارائه کنیم و من به این جمله خیلی علاقه دارم که جان اف کندی میگوید:
تنها دلیلی که یک سخنرانی ارائه می شود تغییر دادن دنیاست
و امیدوارم شما نیز با آموختن مهارت سخنرانی و همچنین ارائه سخنرانی های فوق العاده، دنیای اطرافتان را تغییر دهید و آن را جای بهتری برای زیستن بکنید.
برای همین فیلمی به مدت ۱۵ دقیقه با موضوع مهارت های طراحی سخنرانی ضبط کردهام که امیدوارم مورد توجه شما عزیزان قرار بگیرد.
متن فیلم مهارتهای سخنرانی و طراحی سخنرانی
به نام خدا
سلام
خیلی خوشحالم که در خدمت شما اعضای عزیز وب سایت آموزش سخنرانی و فنبیان هستم.
من محمدپیام بهرامپور هستم و در این ویدئو قصد دارم در مورد یکسری از مهارتهای پایهی طراحی سخنرانی با شما صحبت کنم.
حقیقتش این هست که تعداد خیلی زیادی ایمیل اخیراً دریافت کردم، مبنی بر اینکه افراد خیلی زیادی عجله دارند و میخواهند یک سخنرانی را فوری آماده کنند و وقت بسیار کمی دارند و نمیدانند چه کاری انجام دهند و کاملاً گیر افتادهاند و از آنطرف تعداد مطلب آموزشی چه به زبان انگلیسی و چه فارسی مطالعه کردهام که به جای اینکه کمک کنند به افراد که مطالب خوبی آماده کنند، برعکس آنها را گیج میکردند.
یعنی مطالبی خیلی انتزاعی، غیرقابل عمل کردن و مطالبی که شاید خیلی کاربردی نباشند را مطرح میکردند.
و خب به نظر من کاربر و شنونده و بیننده بیشتر اذیت میشد و بیشتر گیج میشد تا اینکه متوجه شود که چه کاری انجام دهد.
بنابراین وظیفهی خودم دیدم در این فیلم آموزشی که به صورت رایگان برای شما عزیزان تدارک دیدم مطالبی را با شما در میان بگذارم.
امیدوارم به شما کمک کند تا سخنرانیهای خیلی خیلی بهتری داشته باشید.
اولین گام در مهارت سخنرانی و طراحی آن قبل از همه چیز ساخت یک فیلتر میباشد.
شما باید یک فیلتر اختصاصی برای سخنرانیتان طراحی کنید و همه چیز را بر اساس آن فیلتر بسنجید.
درحقیقت فیلتر شما مثل یک صافی میماند. به یکسری چیزها اجازه میدهد از خودش عبور کند و یکسری چیزها را اجازه نمیدهد.
این شما هستید که طراحی میکنید و تصمیم میگیرید که این فیلتر شما به چه صورتی باشد.
و آن فیلتر فقط یک کلمه هست: “چرا؟”
دقیقاً ما فقط باید به این سوال پاسخ دهیم.
من چرا سخنرانی میکنم و میخواهم آخر این سخنرانی چه اتفاقی بیفتد؟
این خیلی خیلی مهم هست و اگر به این موضوع به این مهمی توجه نداشته باشیم، عملاً کل صحبت ما بیفایده است.
بارها از این جملات شنیدهایم که اگر هدف نداشته باشیم فرقی نمیکند که به کدام طرف برویم، فردی که هدف ندارد مثل کشتی بیبادبان میماند و… از این صحبتها که بارها راجع به آنها شنیدهایم. من هم قرار نیست که بنشینم و راجع به همینها صحبت کنم.
فقط میخواهم از شما یک خواهش کنم: اگر واقعاً به چرایی سخنرانی نرسیدهاید، اصلاً سراغ چگونگی آن نروید.
این جمله را فکر میکنم بارها از من شنیدهاید که از نیچه نقل میکنم که:
اگر با چرایی چیزی کنار بیایید، با چگونگی آن کنار خواهید آمد.
و این خیلی زیباست.
ما اگر واقعاً بدانیم که چرا داریم این کار را انجام میدهیم، راهش را پیدا خواهیم کرد. بالاخره با هر زحمتی هست روش و چگونگی آن را پیدا میکنیم.
اما ما معمولاً روی فیلتر اصلی یعنی “چرایی” مشکل داریم.
حقیقتش این هست که اگر من بخواهم یک مقدار واقعبین باشم میبینم که اکثر سخنرانیهایی که شاهدش هستیم، همه شاهدش هستیم، چرایی ندارند.
معمولاً به خاطر این هست که اگر خب سخنرانی نکنم کارم را از دست میدهم یا میخواهیم یک کلاسی بگذاریم و… وقتی چرایی وجود نداشته باشد، عملاً تمام تلاش و تمرکز روی چگونگی نخواهد رفت.
پس اول از همه باید با چرایی صحبت خودمان کنار بیاییم.
یک جمله خیلی زیبا از جان اف کندی شنیدم واقعاً زیبا بود:
تنها دلیلی که یک سخنرانی ارائه میشود، تغییر دنیاست.
و من واقعاً به این موضوع اعتقاد دارم، با سخنرانیها میشود دنیا را تغییر داد. تمام دنیا را میشود تغییر داد به شرط اینکه بدانیم واقعاً میخواهیم چه کاری انجام دهیم.
حالا این تمام دنیا به اندازهی شعاع ما اثر دارد. یک زمان یک سخنرانی کوچک ۵نفره در سازمان خودم هست، من فقط برای کارمندان خودم برای ۵نفر سحبت میکنم و ممکن است به واسطهی این چند دقیقه صحبت من، زندگی این ۵نفر کمی یا خیلی زیاد تغییر کند.
از آن ظرف هم یک فردی با جایگاه اجتماعی بسیار بالا، با شعاع نفوذ بسیار بالا میتواند با صحبتهای خودش تعداد بسیار زیادی از افراد را متحول کند.
پس به هر حال کار سخنرانی تغییر دادن دنیاست.
حالا این تغییر میتواند در موضوعات مختلف، روشهای مختلف باشد. نه اینکه لزوماً یک نفر راجع به موفقیت صحبت کند نه! یک نفر میتواند فنی و تخصصی صحبت کند، کمک کند دنیا جای بهتری شود، برای آن تخصص.
حتی اگر من آموزشهای جوشکاری میدهم، میتوانم دنیا را تغییر دهم. چطور؟ آموزش میدهم که چطور تلفات کمتر شود، آموزش میدهم که چطور بازدهی بالاتر برود، آموزش میدهم که چطور کار بهتر و سریعتر انجام شود.
خب این میشود تغییر دنیا. حالا به اندازهی شعاع خودمان. برخی بیشتر برخی کمتر. برخی عیقتر برخی سطحیتر.
به هر صورت وقتی با چرایی کنار بیاییم و ببینیم که چرا این کار را انجام میدهیم خیلی راحت یک فیلتر داریم که میتوانیم همه چیز را با آن بسنجیم.
اما گام اول بعد از مشخص کردن چرایی این هست که ذهنمان را باز بگذاریم. من اصطلاحی دارم با عنوان باز کردن پروندهی سخنرانی. یک فضایی را آماده کنیم که هر ایدهایی به ذهنمان میرسد را در جعبه سخنرانی بنویسیم.
خب موضوع من مشخص میشود. قرار هست یک سخنرانی عصر داشته باشم در مورد اینکه چطور گزارش کار برای یک سازمان ارائه کنیم.
شاید عصر مدتش کم باشد، هفتهی آینده سخنرانی دارم.
حالا باید چیکار کنم؟
همین الان یا یک دفترچه برمیدارم یا در موبایلم یک قسمتی را باز میکنم و مینویسم: “ایدههای مربوط به سخنرانی ارائه گزارش کار و عملکرد.”
بعد هر ایدهایی به ذهنم میآید را مینویسم.
راجع به ترس از سخنرانی باید صحبت کنم، راجع به هول شدن باید صحبت کنم، راجع به تبدیل آمار و ارقام به نمودار باید صحبت کنم و… همینطور ایدهها را مینویسم.
لزوماً قرار نیست به این صورت باشد که حالا ۴ساعت ایده بنویسم یا ده دقیقه، پرونده ایده در ذهن من باز باشد.
از آن لحظهای که به من گفته میشود قرار هست سخنرانی داشته باشی، این پرونده باز هست و من تمام ایدهها را مینویسم.
فکر نمیکنم که یک ایده خوب هست یا بد. فقط ایدهها را یادداشت میکنم و بعد از اینکه ایدهها را نوشتم، حالا زمان طراحی سخنرانی میرسد.
حالا نوشتن ایده ممکن یک ماه زمان ببرد، ممکن هست یک هفته یا یک روز. بسته به زمانمان و زمانی که قصد داریم روی طراحی بگذاریم.
خب حالا این ایدهها را نوشتیم، ۱۰تا، ۱۰۰تا، ۵۰۰تا ایده داریم و قطعاً ما نمیتوانیم همهی آنها را مطرح کنیم.
پس اینجا باید فیلترمان را استفاده کنیم. من چرا دارم سخنرانی میکنم؟ میخواهم تغییر بدهم.
سراغ مثال جوشکاری برویم.
۱۰۰تا ایده نوشتم. تاریخچهی جوشکاری، روشهای جوشکاری چگونگی جوشکاری، ابزارهای مناسب و… البته من اصلاً راجع به این موضوع تخصص ندارم. فقط یک مثال میزنم.
حالا چرایی من چی هست؟ میخواهم آموزش بدهم که بهتر رفتار کنند، بازدهی و رضایت از کار بالاتر برود. زمان و هزینهی کمتری صرف شود.
مشخص شد چرایی من چیست. الان با فیلتر خودم میسنجم.
تاریخچهی جوشکاری در این صحبت به درد نمیخورد. عملاً میتوانیم آن را حذف کنیم در صورتیکه میبینیم خیلیها بی هیچ دلیلی دوست دارند راجع به تاریخچه صحبت کنند.
تاریخچهی سخنرانی، تاریخچهی ارتباطات، تاریخچهی… درصورتیکه هیچ نیازی به گفتن اینها نیست و متأسفانه یک رسمی شده در کتابهای آکادمیک که بیش از اندازه به این موضوع پرداخته میشود.
خب پس اولین گام در مهارت سخنرانی شد: نوشتن ایدهها، البته قبلش چرایی را مشخص کردیم
و بعد حذف و فیلتر کردن ایده ها به چند دلیل:
۱-بر اساس مخاطب مان
۲- براساس زمانی که داریم
۳-براساس اولویت بندی هایمان
براساس مخاطب مان یعنی چی؟
یعنی اگر مخاطب من خیلی حرفه ای باشد پس مقدمات جوشکاری را باید حذف کنم و از آن طرف اگر خیلی خیلی آماتور باشد، تکنیک های خیلی پیشرفته که ممکن است حتی تا دو سه سال اخیر با آن مواجه نشود را دیگر قرار نیست راجع به آن صحبت کنم.
مورد بعدی اولویت بندی هست!
ممکنه خیلی از این موارد مهم باشه اما زمان من محدود است.
پس من باید به گونه زمان بندی کنم که در آن زمان مهم ترین نکات ممکن گفته شود.
اما متاسفانه ما چی کار می کنیم؟!
همه چیز را وارد سخنرانی مان می کنیم و بعد می گوییم که متاسفانه ۲۰ ساعت که زمان کافی نیست من در رابطه با این موضوع بسیار مهم صحبت کنم و به هر حال سعی می کنم تا آن جایی که وقت اجازه می دهد راجع به این موضوع صحبت کنیم و خب چند تا موضوع گفته می شود و آخرش هم می گویند که:
خب همانطور که عرض کردم تو این زمان واقعاً نمیشه موضوع مهمی را ارائه کرد و من فقط توانستم مقدماتی را خدمت تان عرض کنم!
این یکی از بزرگ ترین خیانت های سخنران ها است!
و کاری که ما باید انجام بدهیم کاملاً مشخص است.
اولویت بندی می کنیم! من ۲۰ دقیقه وقت دارم، خب بسیار عالی!
۳ یا ۴ نکته، آن هم نکته های ریز نه نکته های خیلی خیلی بزرگ که هرکدامشان یک جلسه زمان ببرد را در این زمان محدود انتخاب می کنم و خوب روی آن ها کار می کنم و خوب پرورششون می دهم که که این سه یا چهار نکته را خوب یاد بگیرم.
نه اینکه ۲۰ نکته را بگویم و همه آن ها هم فراموش بشوند!!
کاملاً سطحی! نه این خیلی درست نیست!
خب بعد از این که حذف ها براساس اولویت ها و زمان بندی و مخاطب مان انجام شد، حالا باید آن ها را دسته بندی کنیم!
کدام را اول بگم و کدام را باید در آخر قرار بدهم؟!
اول با یک داستان و یا خاطره شروع کنم؟ یا نه، اصلاً یک مقدمه رسمی باید داشته باشم؟
به هر حال این موارد را خودمان باید تصمیم بگیریم.
این طور نیست که یک فرمول کلی وجود داشته باشد!
خب حالا نگاه می کنم ببینم باید مثال را در ابتدا بگویم و بعد توضیح بدهم یا اینکه نه اول توضیح بدهم و بعد مثال بگویم…
برخی اوقات اگر شما اول مثال بزنید و بعد توضیح دهید خیلی خیلی بهتر آن موضوع را مخاطبان متوجه می شوند و یادگرفته خواهد شد و یا اینکه آن مطلب به ذهن خواهد ماند تا اینکه اول بخواهیم توضیح دهیم و بعد مثال بزنیم.
بنابراین باید این تصمیم ها را بگیریم و بخش بندی ها را داشته باشیم که کدام را اول بگویم و کدام چند موضوع با هم باشند، کدام زیر موضوع آن یکی هست و…
تماماً این موارد را مشخص می کنیم و خیلی زیبا این اتفاق رخ می دهد.
خب! حالا دسته بندی هم انجام شد.
ما عملاً فیلتر چرایی را داریم و باز بررسی می کنیم که آیا این چرایی ها همخوانی دارد با این دسته بندی و به همین صورت این موضوعات را بررسی می کنیم.
بعد می رویم سراغ نگارش دست نوشته که یکی از مهارتهای مهم در سخنرانی است…
حالا در این جا افراد دو دسته می شوند:
برخی از اسلاید ها استفاده می کنند مثل پاورپوینت، کی نوت و نرم افزارهای دیگر و برخی از دست نوشته استفاده می کنند.
خب من مثلاً دست نوشته خودم را برمی دارم… این یکی از بدترین دست نوشته های ممکن است!!
چرا؟!!
این یک کاغذی هست که کاملاً مشخص است از دفتر سیمی کنده شده است و عملاً نشان می دهد که من هیچ زمانی برای مخاطب خودم نگذاشتم و خب این اتفاق اصلاً خوب نیست!!
اما به هر صورت کاری باید انجام بدهیم این است:
ما تیترهای موضوعات و مواردی که ممکن است فراموش بکنیم را می نویسیم.
مثلاً می نویسم: مقدمه…. اشاره به فلان مورد (به عنوان تیتر)
داستان حادثه ناگوار فلان ساختمان
اشاره به سه رویکرد اصلی در فلان… بعد سه تا رویکرد را به صورت شاخه شاخه ترسیم می کنیم.
این کار را انجام می دهیم و بعد خواهیم دید که چه قدر این موضوع می تواند به ما کمک بکند.
و البته بهتر است خیلی منظم حتماً یک زیردستی داشته باشیم!
نه اینکه یک کاغذ دستمان بگیریم و به خاطر استرس هم کمی بلرزد و آبروی ما برود…
یک زیردستی که کمی هم سنگین باشد و کاملاً نشان بدهد که ما وقت گذاشتیم.
حتماً هم باید بسیار خوش خط بنویسم چون موقع سخنرانی به دلیل فعالیت های شیمیایی که در بدن ما رخ می دهد، مردمک چشم ما گشاد می شود و نور زیادی وارد می شود و ما دور را خوب می بینیم و نزدیک را به طور واضح نمی بینیم!
بنابراین دست خط خودمان را خیلی راحت نمی توانیم بخوانیم.
پس حتماً باید بسیار خوش خط و بسیار درشت بنویسیم تا بتوانیم راحت این کار را انجام دهیم.
و نکته مهم این است که دست نوشته مان را ترجیحاً روی یک کاغذ بنویسیم، نه اینکه حالا روی چند کاغذ بنویسیم و بعد شروع کنیم به ورق زدن و این طرف و آن طرف کردن کاغذها….
خیلی ها را دیدم که وسط سخنرانی این کار را می کنند و خب عملاً مخاطب می گوید نگاه کن! روی یک کاغذ مناسب ننوشته است!
پس این هم به عنوان موضوع بعدی در مهارت سخنرانی هست که باید در نظر بگیریم.
حالا برخی از پاورپوینت استفاده می کنند که بحث دست نوشته حذف می شود که راجع به پاورپوینت هم مفصل صحبت کردیم.
و بعد از اینکه این دست نوشته را نوشتیم باید دقت بکنیم که لحظه شروع و پایان را باید بنویسیم.
چون شروع و پایان هم برای مخاطب و هم سخنران بسیار مهم است.
از نظر مخاطب زمان هایی هست که سخنران را قضاوت می کنند و تصمیم می گیرند به صحبت هایش گوش کنند یا نه!
مثلاً بگویند صحبت هایش خوب بود یا نه.
و از آن طرف برای سخنران هم مهم است!
سخنران اگر خوب شروع کند، اعتماد به نفس خواهد داشت و خیلی خوب صحبت را پیش می برد و جمع را دست می گیرد…
و اگر بد شروع کند دقیقاً برعکس این اتفاقات رخ می دهد.
پس برای شروع و پایان باید وقت ویژه ای قرار دهیم و خیلی قشنگ و منظم باید این کار را انجام دهیم و مطالب زیادی هم درباره شروع و پایان صحبت در سایت قرار دادم و می توانید آن ها را هم بررسی بفرمایید.
و حالا وقتی این کار را انجام دادیم و برگه ما یا پاورپوینت مان آماده شد باید تمرین را انجام دهیم.
من در این ویدیو می خواهم دو تمرین ساده را برای افزایش مهارت سخنرانی به شما عرض کنم:
تمرین اول: تمرین به تنهایی و در ذهن است.
چشمم را می بندم و تصور می کنم که دقیقاً چه چیزی پوشیدم، چطور دارم راه می روم، مجری دارد نام من را می خواند… خب بعد من با همان پوشش و آرایش و با همان سرعت حرکت می کنم و خیلی آرام روی سن می روم و بعد قشنگ در ذهن خودم نگاه می کنم که چه جمله و کلمه ای را می گویم…
یعنی اگر ۲۰ دقیقه قرار است من سخنرانی داشته باشم ۲۰ دقیقه چشم هایم بسته است و دارم تمرین انجام می دهم!
این تمرین فوق العاده به ما کمک می کند چون مغز ما خیلی فرق بین واقعیت و تصور را نمی فهمد.
مخصوصاً اگر تصور خوب باشد!
بنابراین عملاً ما داریم تمرین انجام می دهیم و برای مغز ما خیلی ساده تر بود و حین سخنرانی بازدهی ما بالاتر می رود چون شرایط برایمان آشنا به نظر می رسد.
به شرط اینکه در تصویر سازی ذهنی وقتی چشممان را می بندیم قشنگ مخاطب را ببینیم، رنگ ها را ببینیم و صداها را بشنویم و همه چیز کاملاً واقعی تصور شود.
و تمرین بعدی: تمرین به تنهایی هست.
حالا به صورت کاملاً عملی لباسی که قرار است به تن داشته باشیم را انتخاب می کنیم و دقیقاً همه موارد را سعی می کنیم شبیه شرایط واقعی داشته باشیم و حتی اگر به سالن سخنرانی دسترسی داشته باشیم، به همان سالن برویم و تمرین را در آن جا انجام دهیم.
این جا لازم نیست که کسی باشد و به تنهایی چندین مرتبه این کار را انجام می دهیم و چند مورد را می سنجیم.
یکی اینکه ببینیم به نظر خودمان جذاب هست یا نه؟!
در این سالن می شود این کارها را انجام داد یا نه؟!
آیا می توانم در این زمان صحبتم را مدیریت کنم یا نه؟!
مطلبی را فراموش می کنم یا نه؟!
نکند در این قسمت از دست نوشته ام باید موردی را اضافه کنم.
چندین بار که تمرین کنیم هم ترس مان و نگرانی مان به شدت از سخنرانی کم می شود و هم تسلط ما بسیار بسیار بالا می رود.
دوستان عزیز این یک برنامه کلی برای اجرای سخنرانی بود که بسیار فشرده گفته شد.
همانطور که می دانید من تعداد خیلی زیادی مطلب آموزشی در رابطه با سخنرانی در سایت قرار داده ام و بعید می دانم کسی واقعاً رسیده باشد که همه آن ها را مطالعه و اجرا بکند.
بنابراین نباید توقع داشته باشیم که در این صحبت چند دقیقه ای ما تمام مطالب درخصوص کسب مهارت سخنرانی را گفته باشیم و اینکه این صحبت صد در صد نیست!
ممکن است شرایط شما خاص باشد…
ممکن است جلسه شما، جلسه سخنرانی بداهه باشد که تقریباً تمام این ها منتفی می شود و پیشنهاد می کنم دفترچه رایگانی که در سایت داریم به اسم ترفندهای سخنرانی بداهه را انتخاب کنید و آن را مطالعه کنید.
پس همان طور که می بینید این فضا یک مقدار می تواند متفاوت باشد و این خلاقیت و هنر شماست که این فرمول و قالب کلی که من به شما هدیه دادم را انتخاب کنید و آن قسمت هایی که مناسب است را بردارید و قسمت هایی که نیاز به تغییر دارد را تغییر دهید تا یک صحبت فوق العاده را ارائه بکنید.
امیدوارم که این ویدیو به شما کمک کرده باشد و اگر آن را مفید دیدید از شما خواهش می کنم که با دیگران هم به اشتراک بگذارید.
پیروز و موفق باشید و امیدوارم سخنرانی های فوق العاده ای داشته باشید و دنیا را تغییر دهید.
خدانگهدار
- دسته بندی
- اندیشه و حکمت