خدایا! کمکم کن «ظاهر» را ببینم و بفهمم و بیآنکه از باطن خبر بگیرم عبور نکنم. از سطح بگذرم و به عمق سفر کنم تا نادانسته ونافهمیده درهایی را که به رویم میگشایی، نبندم و برای باز کردن درهایی که بستهای، بیهوده تلاش نکنم.
خدایا کمکم کن تا از آنچه پیش میآید و پیش آمده چیزی بیاموزم و درس ناگرفته و ناآموخته نگذارم و نگذرم تا دوباره همانکه پیش میآیدو آمده، پیش رویم نیاید و ره به جایی نبرده، بر جای باقی نمانم.
خدایا کمکم کن تا رد نور تو را در پیشامدها و راهها در همه مسیرها، در روزها و شبها و در هر آنچه برایم رقم زدهای بازشناسم وپیگیرم و از آن منحرف نشوم و ظلمت را هرگز به جای نور نگیرم و کمکم کن تا در همه سختیها، در همه رنجها دستان لرزان خود را ازدستهای گرم و گشادهات بیرون نکشم، دستهای پر قدرت تو، دستان لرزان مرا رها نکند
حتی اگر زمین بلرزد و خورشید تاریک شود و آسمان درهم بپیچد ....
خدایا کمکم کن تا از آنچه پیش میآید و پیش آمده چیزی بیاموزم و درس ناگرفته و ناآموخته نگذارم و نگذرم تا دوباره همانکه پیش میآیدو آمده، پیش رویم نیاید و ره به جایی نبرده، بر جای باقی نمانم.
خدایا کمکم کن تا رد نور تو را در پیشامدها و راهها در همه مسیرها، در روزها و شبها و در هر آنچه برایم رقم زدهای بازشناسم وپیگیرم و از آن منحرف نشوم و ظلمت را هرگز به جای نور نگیرم و کمکم کن تا در همه سختیها، در همه رنجها دستان لرزان خود را ازدستهای گرم و گشادهات بیرون نکشم، دستهای پر قدرت تو، دستان لرزان مرا رها نکند
حتی اگر زمین بلرزد و خورشید تاریک شود و آسمان درهم بپیچد ....
- دسته بندی
- اندیشه و حکمت
- برچسب
- Mina Alizadeh, داستانهای کوتاه انگیزشی, کمکم کن
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند