Ayandeye shere Tanz dar Iranکار یک باره شد، چه عرض کنمسنگ ها خاره شد، چه عرض کنمشیخ آن کاره شد، چه عرض کنمیار پتیاره شد چه، عرض کنمآن که دائم نماز شب می خوانداسب تقوا به نفس خود می راندتا فلک روی صندلیش نشاندنفس، اماره شد، چه عرض کنمدائمن ذکر بر لبش جاریاهل تقوا و خویشتنداریروزها روزه شب به بیداریحال میخواره شد، چه عرض کنمگفته بودیم نهی از منکرمهرورزی بود نه چیز دگرحال آن پنجهی نوازشگرقمه قداره شد، چه عرض کنماولش اتحاد و یکرنگیبعد شد دگمی و نظر تنگیحال آن گفتمان فرهنگیتیر و خمپاره شد، چه عرض کنمرفته بودیم انقلاب کنیمدل خوش را به قند آب کنیمکی بنا بود «دس به آب» کنیمخوشی آواره شد، چه عرض کنمانقلابی که بود جانانهرفت صادر شود به بیگانهحال در پشت بام هر خانهدیش و مهواره شد، چه عرض کنمگاو کشتیم نذر آقا جانگوشتش سهم بهتر از مایانپهن و دم و سم و رودهی آنسهم بیچاره شد، چه عرض کنمپول نفت میان سفرهی ماخرج شد، خرج، خرج اعطینایا انرژی هسته ای شد یابمب و طیاره شد، چه عرض کنمرای دادیم و رایمان آریخشت بر خشت خلق سالاریحال ملت به جای هر کاریپاک بیکاره شد، چه عرض کنممیل بالا نشینی اش در سررفت بالا و رفت بالاترآن قدر رفت و رفت تا آخرمثل فواره شد، چه عرض کنمهی نمودیم وعده درمانیبرق مجانی آب مجانیزرد از وعده های مامانیرنگ رخساره شد، چه عرض کنمتا به سر قلهی رفاه رسندشد مقرر که گام بردارندگام هالو سریع بود و بلندخشتکش پاره شد، چه عرض کنم
- دسته بندی
- اندیشه و حکمت
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند