Write For Us

کتاب صوتی اسیر قفقاز اثر لئو تولستوی

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
60 نمایش

  • سپاس! با دوستان خود به اشتراك بگذاريد!

    شما اين ويدئو را نپسنديديد! از بازخوردتان سپاسگزاريم

ava
Published
به منظور اطلاع از اضافه شدن کتابهای جدید، در کانال ما عضو شوید: https://bit.ly/32WNB6G

"ژیلین"، افسری جوان بود که در قفقاز به کشورش خدمت می کرد.به تازگی نامه ای از مادرش دریافت کرده بود.مادرش نوشته بود که بیمار است و مشتاق دیدار پسرش تا برای او همسری برگزیند.

ژیلین مرخصی گرفت تا راهی سفر سرنوشت سازش شود ؛ چون در قفقاز جنگ بود و عبور از آن جا بسیار سخت.دوست باوفایش"کاستیلین" نیز با او همراه شد.آن ها در گام نخست از دهکده ی تاتارها گذشتند و همان جا اسیر شدند.آن ها را به طویله ای انداختند.شب ژیلین خوابش نمی برد و در پی یافتن راه فرار بود.فقط توانست سوراخی کوچک را بیابد و به بیرون نگاه کند.دختر بچّه ای سطل به دست را دید.لحظاتی بعد سر و کلّه ی چند تاتار پیدا شد.ژیلین به سختی به آن ها فهماند که تشنه است.تاتار کوتاه قد، دینا را صدا زد و دینا آب آورد؛همان دختری بود که ‍ژیلین وی را در اطراف طویله دیده بود.

او سیزده سال داشت.آن ها را به اتاقی بردند.یکی از مهمانان با زبان روسی رو به ژیلین گفت: «تو را قاضی محمد به اسارت گرفته و به عبدالمراد (مرد کوتاه قد) فروخته است.حالا تو باید به خانواده ات نامه بنویسی و درخواست سه هزار روبل کنی و آزادی ات را بخری.»ژیلین مبهوتانه پاسخ داد که چنین چیزی محال است و تنها می تواند پانصد روبل تقاضا کند؛ چون مادرش زندگی فقیرانه ای دارد. سرانجام ارباب به همین مقدار پول راضی شد.ژیلین نامه را نوشت و امضا نمود.سپس آن ها را با پای زنجیر بسته به انبار بردند و آب و غذا دادند.

راوی: بهروز رضوی

کاری از گروه ایران صدا

#Ketabkhan#کتاب صوتی#کتاب گویا#کتاب خوان
دسته بندی
کتاب صوتی
برچسب
کتاب گویا, کتاب صوتی, رمان
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند