به منظور اطلاع از اضافه شدن کتابهای جدید، در کانال ما عضو شوید:
https://bit.ly/32WNB6G
کتاب صوتی تنهایی پرهیاهو اثر بُهومیل هِرابال
این کتاب روایت تکگویی درونگرایانه یک کارگر پرس به نام آقای «هانتا» است. او در زیرزمینی مرطوب که انبار کاغذ باطله است، روزگار میگذراند و کتابهایی را که از سوی ادارهی سانسور به آنجا میبرند، خمیر میکند.
آقای هانتا در کار امحاء زباله است. او از میان زبالهها به کتابهایی که مردم دور میریزند یا دولت دستور خمیرکردن آنها را میدهد، علاقهی فراوانی دارد؛ بهطوریکه ناخودآگاه زبانی که به کار میگیرد، تحت تأثیر آنهاست.
هانتا از دوران نوجوانی به «مانچا» تعلق خاطر دارد و گهگاه در میان کارش، خاطرات خود را میکند. او در طول زندگیاش بیشتر از دو بار با مانچا نبوده که همان دو بار نیز بهعلّت بیمبالاتی مانچا به سرخوردگی و فرار دختر از شرمی که باعث آن بوده، انجامیده است.
داستان تا جایی پیش میرود که هانتا میشنود جایی در شهر «بوبنی» دستگاه بزرگی کار گذاشتهاند که کار خمیر کتابها را با قدرت و سرعتی هولناک انجام میدهد. او پس از بازدید از این دستگاه تصمیم میگیرد با حالتی خالی از احساس کار کند تا رئیسش سرزنشش نکند. اما بعد از روزی طاقتفرسا از رئیس میشنود که قصد دارند او را به جایی دیگر منتقل کنند و دیگر طاقت تحمّل کردن کارهای او را ندارند. اینجاست که هانتا تصمیم میگیرد، برای فرار از این هیاهو، نزد مانچا برود.
وقتی به خانهی روستایی مانچا میرسد، او را زنی میانسال مییابد که نشسته است و پیرمردی دارد ماهرانه مجسمهی او را میسازد.
* دربارهی کتاب:
کتاب «تنهایی پرهیاهو» رمانی تحلیلگرایانه و فلسفی از «بُهومیل هِرابال» نویسندهی اهل چک است. او این کتاب را در فاصلهی سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ نوشت و از آنجا که در کشورش ممنوعالقلم بود، کتاب در سال ۱۹۷۶ مخفیانه منتشر شد. اولین انتشار اثر در کشور چک به سال ۱۹۸۹ برمیگردد. داستان، برخلاف بیشتر آثار هرابال، در دورهی سلطهی نظام کمونیستی رخ میدهد.
نام اصلی انتخابیِ خود هرابال برای راوی «آدم» بود. همچنین در رمان تشابههایی بین آدم در انجیل و راوی دیده میشود. هرابال تنهایی پرهیاهو را پس از تقلایش برای نجات از بیماری و شرایط بد سیاسی نوشته است. او ابراز کرد که این کتاب امیدبخش او برای زندگی بوده است.
زاویهی دید اولشخصی که هرابال در کتاب تنهایی پرهیاهو برای بیان داستانش استفاده کرده و همچنین ترجمهی خوب مترجم باعث شده است که هدف هرابال بدون دستکاری شدن، به عینی و ملموسشدن اتفاقات کتاب به خواننده بسیار کمک کند. کتاب به نحوی روایت میشود که گویی هانتا درحالِ صحبت کردن با خود شماست.
هرابال در این کتاب روزمرگی را به سادهترین شکل نشان داده است. روزمرگیای که هانتا عاشقش بوده است و وقتی بعد از ۳۵ سال این روزمرگی از او گرفته میشود، نمیداند باید چه کاری را انجام دهد. در بعضی جاهای کتاب طنزهایی سیاه به کار برده شده است که سرشار از اندوههایی هستند که بازی زندگی و انسان را به نمایش میگذارند.
* دربارهی نویسنده:
«بـُهومیل هِرابال» (زادهی ۲۸مارس۱۹۱۴ در برنو، درگذشتهی ۳فوریه۱۹۹۷ در پراگ) از داستاننویسان برجستهی جمهوری چک (چکسلواکی آنزمان) است. «میلان کوندرا» رماننویس سرشناس، او را از نویسندگان معاصر چک میخواند.
هرابال در سال ۱۹۴۸ دکترای حقوق گرفت و همزمان، دورههایی را در سطح دانشگاهی، در فلسفهی ادبیات و تاریخ گذراند. اما پس از تحصیل از مدرک و سابقهی تحصیلیاش هیچ استفادهای نکرد و به گفتهی خودش، به کارهای جنونآمیز ازجمله سوزنبانی راهآهن و راهنمایی قطارها، نمایندگی بیمه، دستفروشی دورهگرد اسباببازی، کارگری ذوبآهن و کار در کارگاه پرس کاغذ باطله مشغول شد.
هرابال در این دوره یک «کارگر-روشنفکر» بود. در جامعهی آن زمان چک کارگر-روشنفکر پدیدهای استثنایی محسوب نمیشد. بسیاری از روشنفکران، استادان دانشگاه، فلاسفه و هنرمندان، در زمینههای متفاوت بهاجبار یا اختیار، مشاغلی چون کارگری ساختمان، شیشهشویی، سوختاندازی، رانندگی تاکسی و غیره را در پیش میگرفتند. آنچه در آثار هرابال بهروشنی به چشم میخورد، آشنایی خیرهکنندهی او با ظرایف شغل و زندگی این مشاغل است. شاید بهسبب همین تجربههای او در شغلهای گوناگون باشد که باورپذیری را به خواننده القا میکند.
روزی در ماه فوریه ۱۹۹۷ هرابال هنگامی که در بیمارستان بستری بود، گفت که میرود به کبوترها دانه بدهد. پس رفت که به کبوترها دانه بدهد و از طبقهی پنجم بیمارستان به پایین افتاد.
آثار هرابال به همهی زبانهای اروپایی ترجمه شدهاند. آثارش در اسپانیا، ایتالیا، فرانسه، لهستان و مجارستان در شمارگانی حتی بیشتر از چک چاپ شده است. بسیاری از آثار وی به فیلم برگردانده شده و فیلم «قطارهای بهشدّت مراقبتشده» اسکار بهترین فیلمخارجی سال ۱۹۶۷ را به دست آورد.
«یان لوگنش» منتقد ادبی چک معتقد است که «با مرگ هرابال دوران یک نسل بزرگ ادبی قرن حاضر چک به نحوی بیبازگشت به پایان میرسد.»
آثار او که به فارسی ترجمه شدهاند، عبارتاند از:
چشمهای تیزبین روی قطارها؛ مرگ آقای بالتیس برگر؛ همه ترسهایم؛ نی سحرآمیز و چند داستان دیگر.
کتاب مرجع
Too Loud a Solitude - ۱۹۷۶
Author: Bohumil Hrabal
راوی: بهروز رضوی
#Ketabkhan#کتاب صوتی#کتاب گویا#کتاب خوان#Ketab Gooya #Ketab_gooya_Soti #بهروز_رضوی
لازم به ذکر است که این کتاب گویا، اقتباسی بوده و بصورت خلاصه شده بمنظور پخش رادیویی، بازنویسی شده است
00:00:00 فصل اول
00:13:44 فصل دوم
00:31:09 فصل سوم
00:45:54 فصل چهارم
00:59:59 فصل پنجم
01:14:17 فصل ششم
https://bit.ly/32WNB6G
کتاب صوتی تنهایی پرهیاهو اثر بُهومیل هِرابال
این کتاب روایت تکگویی درونگرایانه یک کارگر پرس به نام آقای «هانتا» است. او در زیرزمینی مرطوب که انبار کاغذ باطله است، روزگار میگذراند و کتابهایی را که از سوی ادارهی سانسور به آنجا میبرند، خمیر میکند.
آقای هانتا در کار امحاء زباله است. او از میان زبالهها به کتابهایی که مردم دور میریزند یا دولت دستور خمیرکردن آنها را میدهد، علاقهی فراوانی دارد؛ بهطوریکه ناخودآگاه زبانی که به کار میگیرد، تحت تأثیر آنهاست.
هانتا از دوران نوجوانی به «مانچا» تعلق خاطر دارد و گهگاه در میان کارش، خاطرات خود را میکند. او در طول زندگیاش بیشتر از دو بار با مانچا نبوده که همان دو بار نیز بهعلّت بیمبالاتی مانچا به سرخوردگی و فرار دختر از شرمی که باعث آن بوده، انجامیده است.
داستان تا جایی پیش میرود که هانتا میشنود جایی در شهر «بوبنی» دستگاه بزرگی کار گذاشتهاند که کار خمیر کتابها را با قدرت و سرعتی هولناک انجام میدهد. او پس از بازدید از این دستگاه تصمیم میگیرد با حالتی خالی از احساس کار کند تا رئیسش سرزنشش نکند. اما بعد از روزی طاقتفرسا از رئیس میشنود که قصد دارند او را به جایی دیگر منتقل کنند و دیگر طاقت تحمّل کردن کارهای او را ندارند. اینجاست که هانتا تصمیم میگیرد، برای فرار از این هیاهو، نزد مانچا برود.
وقتی به خانهی روستایی مانچا میرسد، او را زنی میانسال مییابد که نشسته است و پیرمردی دارد ماهرانه مجسمهی او را میسازد.
* دربارهی کتاب:
کتاب «تنهایی پرهیاهو» رمانی تحلیلگرایانه و فلسفی از «بُهومیل هِرابال» نویسندهی اهل چک است. او این کتاب را در فاصلهی سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ نوشت و از آنجا که در کشورش ممنوعالقلم بود، کتاب در سال ۱۹۷۶ مخفیانه منتشر شد. اولین انتشار اثر در کشور چک به سال ۱۹۸۹ برمیگردد. داستان، برخلاف بیشتر آثار هرابال، در دورهی سلطهی نظام کمونیستی رخ میدهد.
نام اصلی انتخابیِ خود هرابال برای راوی «آدم» بود. همچنین در رمان تشابههایی بین آدم در انجیل و راوی دیده میشود. هرابال تنهایی پرهیاهو را پس از تقلایش برای نجات از بیماری و شرایط بد سیاسی نوشته است. او ابراز کرد که این کتاب امیدبخش او برای زندگی بوده است.
زاویهی دید اولشخصی که هرابال در کتاب تنهایی پرهیاهو برای بیان داستانش استفاده کرده و همچنین ترجمهی خوب مترجم باعث شده است که هدف هرابال بدون دستکاری شدن، به عینی و ملموسشدن اتفاقات کتاب به خواننده بسیار کمک کند. کتاب به نحوی روایت میشود که گویی هانتا درحالِ صحبت کردن با خود شماست.
هرابال در این کتاب روزمرگی را به سادهترین شکل نشان داده است. روزمرگیای که هانتا عاشقش بوده است و وقتی بعد از ۳۵ سال این روزمرگی از او گرفته میشود، نمیداند باید چه کاری را انجام دهد. در بعضی جاهای کتاب طنزهایی سیاه به کار برده شده است که سرشار از اندوههایی هستند که بازی زندگی و انسان را به نمایش میگذارند.
* دربارهی نویسنده:
«بـُهومیل هِرابال» (زادهی ۲۸مارس۱۹۱۴ در برنو، درگذشتهی ۳فوریه۱۹۹۷ در پراگ) از داستاننویسان برجستهی جمهوری چک (چکسلواکی آنزمان) است. «میلان کوندرا» رماننویس سرشناس، او را از نویسندگان معاصر چک میخواند.
هرابال در سال ۱۹۴۸ دکترای حقوق گرفت و همزمان، دورههایی را در سطح دانشگاهی، در فلسفهی ادبیات و تاریخ گذراند. اما پس از تحصیل از مدرک و سابقهی تحصیلیاش هیچ استفادهای نکرد و به گفتهی خودش، به کارهای جنونآمیز ازجمله سوزنبانی راهآهن و راهنمایی قطارها، نمایندگی بیمه، دستفروشی دورهگرد اسباببازی، کارگری ذوبآهن و کار در کارگاه پرس کاغذ باطله مشغول شد.
هرابال در این دوره یک «کارگر-روشنفکر» بود. در جامعهی آن زمان چک کارگر-روشنفکر پدیدهای استثنایی محسوب نمیشد. بسیاری از روشنفکران، استادان دانشگاه، فلاسفه و هنرمندان، در زمینههای متفاوت بهاجبار یا اختیار، مشاغلی چون کارگری ساختمان، شیشهشویی، سوختاندازی، رانندگی تاکسی و غیره را در پیش میگرفتند. آنچه در آثار هرابال بهروشنی به چشم میخورد، آشنایی خیرهکنندهی او با ظرایف شغل و زندگی این مشاغل است. شاید بهسبب همین تجربههای او در شغلهای گوناگون باشد که باورپذیری را به خواننده القا میکند.
روزی در ماه فوریه ۱۹۹۷ هرابال هنگامی که در بیمارستان بستری بود، گفت که میرود به کبوترها دانه بدهد. پس رفت که به کبوترها دانه بدهد و از طبقهی پنجم بیمارستان به پایین افتاد.
آثار هرابال به همهی زبانهای اروپایی ترجمه شدهاند. آثارش در اسپانیا، ایتالیا، فرانسه، لهستان و مجارستان در شمارگانی حتی بیشتر از چک چاپ شده است. بسیاری از آثار وی به فیلم برگردانده شده و فیلم «قطارهای بهشدّت مراقبتشده» اسکار بهترین فیلمخارجی سال ۱۹۶۷ را به دست آورد.
«یان لوگنش» منتقد ادبی چک معتقد است که «با مرگ هرابال دوران یک نسل بزرگ ادبی قرن حاضر چک به نحوی بیبازگشت به پایان میرسد.»
آثار او که به فارسی ترجمه شدهاند، عبارتاند از:
چشمهای تیزبین روی قطارها؛ مرگ آقای بالتیس برگر؛ همه ترسهایم؛ نی سحرآمیز و چند داستان دیگر.
کتاب مرجع
Too Loud a Solitude - ۱۹۷۶
Author: Bohumil Hrabal
راوی: بهروز رضوی
#Ketabkhan#کتاب صوتی#کتاب گویا#کتاب خوان#Ketab Gooya #Ketab_gooya_Soti #بهروز_رضوی
لازم به ذکر است که این کتاب گویا، اقتباسی بوده و بصورت خلاصه شده بمنظور پخش رادیویی، بازنویسی شده است
00:00:00 فصل اول
00:13:44 فصل دوم
00:31:09 فصل سوم
00:45:54 فصل چهارم
00:59:59 فصل پنجم
01:14:17 فصل ششم
- دسته بندی
- کتاب صوتی
- برچسب
- کتاب صوتی, audio book, audiobook
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند