به منظور آگاهی از افزوده شدن کتابهای جدید، به کانال ما بپیوندید:
https://bit.ly/32WNB6G
کتاب صوتی ماهعسل آفتابی اثر آلبرتو موراویا
این داستان دربارهی زوجی است که برای ماه عسل به سفر رفتهاند. مرد متوجه میشود که نداشتن نقطهی مشترک با همسرش در زمینهی علایقش باعث دوری آنها میشود.
پس از ازدواج جاکومو با سیمونا، آنها برای ماه عسل به جزایر آناکاپری رفتند. جاکومو احساس میکرد زنش به او بیتوجه است و به هیچکدام از احساساتش پاسخ نمیدهد و هرچه سعی میکرد او را با خودش یکدل کند، موفق نمیشد.
جاکومو اهل سیاست نبود و سیمونا کمونیست بود و به دلیل تفاوت سلیقهی سیاسی و نداشتن دانش در حیطهی مورد علاقهی زن، جاکومو حس میکرد که هیچگاه نتواند همهی توجه سیمونا را از آن خود کند.
روز دوم ماه عسل با هم به سوی شهر بازی معروفی به راه افتادند، اما در میانهی راه زن احساس خستگی کرد و اصرار داشت که برگردد. مرد سعی کرد او را به رفتن راضی کند؛ به سمتش رفت تا زیر گوشِ او زمزمهی عاشقانهای سردهد....
*دربارهی نویسنده:
«آلبرتو موراویا» (نام اصلی آلبرتو پینکِرْلِه) (زاده ۲۸ نوامبر ۱۹۰۷ - درگذشته ۲۶ سپتامبر ۱۹۹۰) یکی از رماننویسان برجستهی ایتالیا در قرن بیستم بود. موضوعات آثار او جنسیت، بیگانگی و وجودگرایی است. معروفترین اثر او رمان ضدفاشیستی «دنبالهرو» است.
آلبرتو موراویا در خیابان اسگامباتی شهر رم به دنیا آمد. پدرش «کارلو پینکرله موراویا»، معمار و نقاش از خانوادهای ونیزی بود. مادرش «جیناد مارسانیک» اهل آنکونا بود. او در کنار خانوادهاش زندگی نسبتاً راحتی داشتند.
در کودکی به بیماری سل استخوانی مبتلا شد. درمانهای بیهوده و جانگرفتن دوبارهی بیماری، تا شانزده سالگی طول کشید. این بیماری مهمترین واقعهی زندگی او بود. به همین سبب، پنج سال از عمرش را در رختخواب گذراند. در این مدّت روند تحصیلاتش نامرتب بود؛ چراکه تقریباً همیشه خانهنشین بود. ولی درعوض در بستر استراحت و بیماری بیشتر کتاب میخواند و بسیار مطالعه میکرد.
در این مدّت ابیاتی را به فرانسه و ایتالیایی مینوشت. آلمانی را با سماجت آموخت و انگلیسی را نیز پیش از آن فراگرفته بود.
در سال ۱۹۲۵ کاملاً بهبود یافت. در پاییز همان سال بهکلّی سرودن شعر را کنار گذاشت و نوشتن داستان را آغاز کرد.
در ۱۹۲۷ اولین داستان خود، «ندیمه خسته»، را در مجلهی «نووه چنتو» به زبان ایتالیایی و فرانسه چاپ کرد.
در جولای ۱۹۲۹ موراویا از پدرش پنج هزار لیره قرض کرد و رمان «بیتفاوتها» را منتشر کرد و با موفقیت بسیاری روبهرو شد. در این سالها علاوه بر رمان، داستان کوتاه نیز مینوشت.
بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۵ در پاریس و لندن اقامت داشت. در این دوره روابطش با فاشیسم تیره و تار شد و به ایالات متحده سفر کرد تا از سرزمینی که برایش زندگی سختی به ارمغان آورده بود، دور شود.
در سال ۱۹۳۶ با کشتی به چین عزیمت کرد و در آنجا دو ماه ماندگار شد. در سال ۱۹۳۸ به یونان رفت و شش ماه اقامت گزید و بعد دوباره به ایتالیا بازگشت و با آنا کاپری (که با او از سال ۱۹۳۶ در رم آشنا شده بود) ازدواج کرد.
از سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ به نوشتن داستان کوتاه و رمان و مقاله و نمایشنامه ادامه داد.
در سال ۱۹۴۶ ترجمهی آثارش به زبانهای خارجی آغاز شد و خیلی زود داستانهایش به همهی زبانهای دنیا ترجمه شد. پس از آن، بخت و اقبالش در سینما آغاز شد و از رمانها و داستانهایش فیلم ساختند.
دههی پنجاه میلادی برای او جایزههای ادبی متعددی را به ارمغان آورد و در دههی شصت بیشتر بر نمایشنامهنویسی و تئاتر تمرکز کرد. سمتوسوی آثارش در دههی هفتاد به سینما گرایش یافت و سفری طولانی به آفریقا داشت که حاصل آن سه کتاب بود.
دههی هشتاد میلادی پایش به سیاست ایتالیا و اروپا باز شد و همچنان مینوشت تا اینکه عاقبت در روز ۲۶ سپتامبر سال ۱۹۹۰ در منزلش بدرود حیات گفت.
تعدادی از آثار او عبارتاند از: بیتفاوتها (۱۹۲۹)، دنبالهرو (۱۹۴۷)، سرکشی (۱۹۴۷)، زن رمی (۱۹۴۷)، داستانهای رومی (۱۹۵۴)، تحقیر (۱۹۵۴)، دو زن (۱۹۵۷)، دلتنگی (۱۹۶۰)، عشق و زناشویی لیدا، اروتیسم در ادبیات، یک چیز فقط یک چیز است، دستفروش، داستانهای ماقبل تاریخ و ...
کتاب مرجع
Bitter Honeymoon - ۱۹۵۴
Author: Alberto Moravia
راوی: بهروز رضوی
#ماه_عسل_آفتابی_آلبرتو_موراویا
#کتاب_گویا_صوتی
#بهروزرضوی
لازم به ذکر است که این کتاب گویا، اقتباسی بوده و بصورت خلاصه شده بمنظور پخش رادیویی، بازنویسی شده است
00:00:00 فصل اول
00:09:41 فصل دوم
00:21:11 فصل سوم
00:32:20 فصل چهارم
00:43:57 فصل پنجم
00:55:18 فصل ششم
https://bit.ly/32WNB6G
کتاب صوتی ماهعسل آفتابی اثر آلبرتو موراویا
این داستان دربارهی زوجی است که برای ماه عسل به سفر رفتهاند. مرد متوجه میشود که نداشتن نقطهی مشترک با همسرش در زمینهی علایقش باعث دوری آنها میشود.
پس از ازدواج جاکومو با سیمونا، آنها برای ماه عسل به جزایر آناکاپری رفتند. جاکومو احساس میکرد زنش به او بیتوجه است و به هیچکدام از احساساتش پاسخ نمیدهد و هرچه سعی میکرد او را با خودش یکدل کند، موفق نمیشد.
جاکومو اهل سیاست نبود و سیمونا کمونیست بود و به دلیل تفاوت سلیقهی سیاسی و نداشتن دانش در حیطهی مورد علاقهی زن، جاکومو حس میکرد که هیچگاه نتواند همهی توجه سیمونا را از آن خود کند.
روز دوم ماه عسل با هم به سوی شهر بازی معروفی به راه افتادند، اما در میانهی راه زن احساس خستگی کرد و اصرار داشت که برگردد. مرد سعی کرد او را به رفتن راضی کند؛ به سمتش رفت تا زیر گوشِ او زمزمهی عاشقانهای سردهد....
*دربارهی نویسنده:
«آلبرتو موراویا» (نام اصلی آلبرتو پینکِرْلِه) (زاده ۲۸ نوامبر ۱۹۰۷ - درگذشته ۲۶ سپتامبر ۱۹۹۰) یکی از رماننویسان برجستهی ایتالیا در قرن بیستم بود. موضوعات آثار او جنسیت، بیگانگی و وجودگرایی است. معروفترین اثر او رمان ضدفاشیستی «دنبالهرو» است.
آلبرتو موراویا در خیابان اسگامباتی شهر رم به دنیا آمد. پدرش «کارلو پینکرله موراویا»، معمار و نقاش از خانوادهای ونیزی بود. مادرش «جیناد مارسانیک» اهل آنکونا بود. او در کنار خانوادهاش زندگی نسبتاً راحتی داشتند.
در کودکی به بیماری سل استخوانی مبتلا شد. درمانهای بیهوده و جانگرفتن دوبارهی بیماری، تا شانزده سالگی طول کشید. این بیماری مهمترین واقعهی زندگی او بود. به همین سبب، پنج سال از عمرش را در رختخواب گذراند. در این مدّت روند تحصیلاتش نامرتب بود؛ چراکه تقریباً همیشه خانهنشین بود. ولی درعوض در بستر استراحت و بیماری بیشتر کتاب میخواند و بسیار مطالعه میکرد.
در این مدّت ابیاتی را به فرانسه و ایتالیایی مینوشت. آلمانی را با سماجت آموخت و انگلیسی را نیز پیش از آن فراگرفته بود.
در سال ۱۹۲۵ کاملاً بهبود یافت. در پاییز همان سال بهکلّی سرودن شعر را کنار گذاشت و نوشتن داستان را آغاز کرد.
در ۱۹۲۷ اولین داستان خود، «ندیمه خسته»، را در مجلهی «نووه چنتو» به زبان ایتالیایی و فرانسه چاپ کرد.
در جولای ۱۹۲۹ موراویا از پدرش پنج هزار لیره قرض کرد و رمان «بیتفاوتها» را منتشر کرد و با موفقیت بسیاری روبهرو شد. در این سالها علاوه بر رمان، داستان کوتاه نیز مینوشت.
بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۵ در پاریس و لندن اقامت داشت. در این دوره روابطش با فاشیسم تیره و تار شد و به ایالات متحده سفر کرد تا از سرزمینی که برایش زندگی سختی به ارمغان آورده بود، دور شود.
در سال ۱۹۳۶ با کشتی به چین عزیمت کرد و در آنجا دو ماه ماندگار شد. در سال ۱۹۳۸ به یونان رفت و شش ماه اقامت گزید و بعد دوباره به ایتالیا بازگشت و با آنا کاپری (که با او از سال ۱۹۳۶ در رم آشنا شده بود) ازدواج کرد.
از سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ به نوشتن داستان کوتاه و رمان و مقاله و نمایشنامه ادامه داد.
در سال ۱۹۴۶ ترجمهی آثارش به زبانهای خارجی آغاز شد و خیلی زود داستانهایش به همهی زبانهای دنیا ترجمه شد. پس از آن، بخت و اقبالش در سینما آغاز شد و از رمانها و داستانهایش فیلم ساختند.
دههی پنجاه میلادی برای او جایزههای ادبی متعددی را به ارمغان آورد و در دههی شصت بیشتر بر نمایشنامهنویسی و تئاتر تمرکز کرد. سمتوسوی آثارش در دههی هفتاد به سینما گرایش یافت و سفری طولانی به آفریقا داشت که حاصل آن سه کتاب بود.
دههی هشتاد میلادی پایش به سیاست ایتالیا و اروپا باز شد و همچنان مینوشت تا اینکه عاقبت در روز ۲۶ سپتامبر سال ۱۹۹۰ در منزلش بدرود حیات گفت.
تعدادی از آثار او عبارتاند از: بیتفاوتها (۱۹۲۹)، دنبالهرو (۱۹۴۷)، سرکشی (۱۹۴۷)، زن رمی (۱۹۴۷)، داستانهای رومی (۱۹۵۴)، تحقیر (۱۹۵۴)، دو زن (۱۹۵۷)، دلتنگی (۱۹۶۰)، عشق و زناشویی لیدا، اروتیسم در ادبیات، یک چیز فقط یک چیز است، دستفروش، داستانهای ماقبل تاریخ و ...
کتاب مرجع
Bitter Honeymoon - ۱۹۵۴
Author: Alberto Moravia
راوی: بهروز رضوی
#ماه_عسل_آفتابی_آلبرتو_موراویا
#کتاب_گویا_صوتی
#بهروزرضوی
لازم به ذکر است که این کتاب گویا، اقتباسی بوده و بصورت خلاصه شده بمنظور پخش رادیویی، بازنویسی شده است
00:00:00 فصل اول
00:09:41 فصل دوم
00:21:11 فصل سوم
00:32:20 فصل چهارم
00:43:57 فصل پنجم
00:55:18 فصل ششم
- دسته بندی
- کتاب صوتی
- برچسب
- کتاب صوتی, audio book, audiobook
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند