به منظور اطلاع از اضافه شدن کتابهای جدید، در کانال ما عضو شوید:
https://bit.ly/32WNB6G
کتاب صوتی چشمان سیمونه اثر گراتزیا دلددا
این داستان، روایت دختر اربابی است به نام «ماریانا سیرکا» که وارث ثروت عموی خود شده است و پس از ملاقات با خدمتکار قدیمی خود «سیمونه سوله» دلباختهی او میشود.
«ماریانا» که پس از مرگ عمویش ثروتمند شده بود، در روستای «سررا» با جوانی به نام «سیمونه» آشنا شد. سیمونه در گذشته خدمتکار ماریانا بود، ولی بعدها راهزنی مشهور شد.
آن دو به هم علاقهمند شدند و ماریانا پذیرفت که اگر سیمونه خود را به دادگاه معرفی کند، با او ازدواج کند. در برخورد بعدی آنها قرار گذاشتند که قبل از معرفی سیمونه به دادگاه، ازدواج کنند، اما کشیشی را نیافتند که آنها را به عقد هم درآورد.
ماریانا به اصرار «فیدلا»، مستخدمهاش، جریان را به پدرش گفت و پدر او هم «سباستیانو»، پسرعموی ماریانا، را خبر کرد. سباستیانو نزد ماریانا آمد و گفت که من بهعنوان خویشاوند تو، چه بخواهی چه نخواهی، مراقبت از تو را به عهده میگیرم.
ماهها گذشت و از سیمونه خبری نشد. یک شب ماریانا متوجه شد که پلیس خانهی او را تحت نظر گرفته است؛ لذا به روستا رفت. در آنجا «کنستانتینو»، دوست سیمونه، نزدش آمد تا سلام سیمونه را برساند، اما ماریانا گفت که او نامرد است که تاکنون خبری از خود به من نداده و آفتابی نشده است. برو از طرف من به او پیغام بده که نامرد است.
در این زمان سباستیانو هم وارد شد و در مجادلهای تند با کنستانتینو به او پیغام داد که به سیمونه بگوید اگر به سراغ ماریانا بیاید، او را میکشد.
کنستانتینو پیغام هر دو را به سیمونه داد و سیمونه عصبانی نزد ماریانا آمد و گفت که اولاً خانهی تو محاصره بود و من به خاطر آبروی تو نمیخواستم در زمینهایت دستگیر یا کشته شوم. ثانیاً تو ثروتمندی و من فقیر و من مایل نیستم به خاطر تو آزادیام را از دست بدهم و به زندان بروم.
از آنجا که ماریانا از حرف خود برنگشت، سیمونه عصبانی خانهی او را ترک کرد. ماریانا حس کرد او هم در حقِ سیمونه بیانصافی کرده است.
کتاب مرجع
Marianna Sirca - ۱۹۱۵
Author: Grazia Deledda
راوی: بهروز رضوی
#Ketabkhan#کتاب صوتی#کتاب گویا#کتاب خوان#Ketab Gooya #Ketab_gooya_Soti #بهروز_رضوی
لازم به ذکر است که این کتاب گویا، اقتباسی بوده و بصورت خلاصه شده بمنظور پخش رادیویی، بازنویسی شده است
00:00:00 فصل اول
00:18:02 فصل دوم
00:34:52 فصل سوم
00:50:55 فصل چهارم
01:07:19 فصل پنجم
01:24:43 فصل ششم
https://bit.ly/32WNB6G
کتاب صوتی چشمان سیمونه اثر گراتزیا دلددا
این داستان، روایت دختر اربابی است به نام «ماریانا سیرکا» که وارث ثروت عموی خود شده است و پس از ملاقات با خدمتکار قدیمی خود «سیمونه سوله» دلباختهی او میشود.
«ماریانا» که پس از مرگ عمویش ثروتمند شده بود، در روستای «سررا» با جوانی به نام «سیمونه» آشنا شد. سیمونه در گذشته خدمتکار ماریانا بود، ولی بعدها راهزنی مشهور شد.
آن دو به هم علاقهمند شدند و ماریانا پذیرفت که اگر سیمونه خود را به دادگاه معرفی کند، با او ازدواج کند. در برخورد بعدی آنها قرار گذاشتند که قبل از معرفی سیمونه به دادگاه، ازدواج کنند، اما کشیشی را نیافتند که آنها را به عقد هم درآورد.
ماریانا به اصرار «فیدلا»، مستخدمهاش، جریان را به پدرش گفت و پدر او هم «سباستیانو»، پسرعموی ماریانا، را خبر کرد. سباستیانو نزد ماریانا آمد و گفت که من بهعنوان خویشاوند تو، چه بخواهی چه نخواهی، مراقبت از تو را به عهده میگیرم.
ماهها گذشت و از سیمونه خبری نشد. یک شب ماریانا متوجه شد که پلیس خانهی او را تحت نظر گرفته است؛ لذا به روستا رفت. در آنجا «کنستانتینو»، دوست سیمونه، نزدش آمد تا سلام سیمونه را برساند، اما ماریانا گفت که او نامرد است که تاکنون خبری از خود به من نداده و آفتابی نشده است. برو از طرف من به او پیغام بده که نامرد است.
در این زمان سباستیانو هم وارد شد و در مجادلهای تند با کنستانتینو به او پیغام داد که به سیمونه بگوید اگر به سراغ ماریانا بیاید، او را میکشد.
کنستانتینو پیغام هر دو را به سیمونه داد و سیمونه عصبانی نزد ماریانا آمد و گفت که اولاً خانهی تو محاصره بود و من به خاطر آبروی تو نمیخواستم در زمینهایت دستگیر یا کشته شوم. ثانیاً تو ثروتمندی و من فقیر و من مایل نیستم به خاطر تو آزادیام را از دست بدهم و به زندان بروم.
از آنجا که ماریانا از حرف خود برنگشت، سیمونه عصبانی خانهی او را ترک کرد. ماریانا حس کرد او هم در حقِ سیمونه بیانصافی کرده است.
کتاب مرجع
Marianna Sirca - ۱۹۱۵
Author: Grazia Deledda
راوی: بهروز رضوی
#Ketabkhan#کتاب صوتی#کتاب گویا#کتاب خوان#Ketab Gooya #Ketab_gooya_Soti #بهروز_رضوی
لازم به ذکر است که این کتاب گویا، اقتباسی بوده و بصورت خلاصه شده بمنظور پخش رادیویی، بازنویسی شده است
00:00:00 فصل اول
00:18:02 فصل دوم
00:34:52 فصل سوم
00:50:55 فصل چهارم
01:07:19 فصل پنجم
01:24:43 فصل ششم
- دسته بندی
- کتاب صوتی
- برچسب
- کتاب صوتی, audio book, audiobook
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند