عزیز من!
از این که می بینی با این همه مسأله برای سخت و جان گزا اندیشیدن، هنوز و باز، همچون کودکان سیر، غشغشه می زنم؛ بالا می پرم، ماشین های کوکی را کف اتاق می سُرانم، با بادکنک بادالویی که در گوشه ای افتاده بازی می کنم و به دنبال حرکت های ساده لوحانه و ولگردانه اش، ولگردانه و ساده لوحانه می روم تا باز آن را از خویش برانم، و ناگهان به سرم می زند که بالارفتن از دیوار صافِ صاف را تجربه کنم ـ گر چه هزاران بار تجربه کرده ام، و با سرک کشیدن های پیوسته و عیارانه به آشپزخانه، دلگی های دائمی ام را نشان می دهم، و نمک را هم قدری نمک می زنم تا قدری شورتر شود و خوشمزه تر، مرا سرزنش مکن، و مگو که ای پنجاه ساله مرد! پس وقار پنجاه سالگی ات کو؟
نه...
همیشه گفته ام و باز می گویم، عزیز من، کودکی ها را به هیچ دلیل و بهانه ، رها مکن، که ورشکست ابدی خواهی شد...
آه که در کودکی، چه بی خیالی بیمه کننده ای هست، و چه نترسیدنی از فردا...
بانوی من!
مگر چه عیب دارد که انسان، حتی در هشتادسالگی هم الک دولک بازی کند، و گرگم به هوا، و قایم باشک، و اَکَردوکِر، و تاق یا جفت، و « نان بیار کباب ببر » و « اتل متل » ...جداً مگر چه عیب دارد؟ مگر چه خطا هست در این که برای چیدن یک دانه تمشک رسیده که در لابلای شاخه های به هم تنیده جا خوش کرده است، آن همه تیغ را تحمل کنیم؟
مگر کجای قانون به هم می خورد، اگر من و تو، و جمع بزرگی از یاران و همسایگانمان
، در یک روز زرد پائیزی ، صدها بادبادک رنگین را به آسمان بفرستیم و کودکانه به رقص های خالی از گناهِ آنها نگاه کنیم؟
بادبادک ها، هرگز ندیده ام که ذره ای از شخصیت آدم ها را به مخاطره بیندازند.
باور کن!
اما شاید، طرفداران وقار خیال می کنند که بادبادک بازی ما، صلح جهانی را به مخاطره خواهد انداخت، و تعادل اقتصاد جهانی را، و عدل و انصاف و مساوات جهانی را...بله؟
بانوی من! این را همه می دانن: آنچه بد است و به راستی بد است، چرک منجمد روح است و واسپاری عمل به عقده ها، نه هواکردن بادبادک ها...
ای کاش صاحبان انبارهای چرک منجمد و دارندگان عقده های حقارت روح نیز مثل همگان بودند. آن وقت، فکرش را بکن که چه بادبادک بازی عظیمی می توانستیم در سراسر جهان به راه بیندازیم، و چقدر می خندیدیم...
بشنو، بانوی من!
برای آن که لحظه هایی سرشار از خلوص و احساس و عاطفه داشته باشی، باید که چیزهایی را از کودکی با خودت آورده باشی؛ و گهگاه، کاملاً سبکسرانه و بازیگوشانه رفتار کرده باشی.
انسانی که یادهای تلخ و شیرینی را ، از کودکی ، در قلب و روح خود نگه ندارد و نداند که در برخی لحظه ها واقعاً باید کودکانه به زندگی نگاه کند ، شقی و بی ترحم خواهد شد...
حبیب من!
هرگز از کودکی خویش آن قدر فاصله مگیر که صدای فریادهای شادمانه اش را نشنوی، یا صدای گریه های مملو از گرسنگی و تشنگی اش را...
اینک دست های مهربانت را به من بسپار تا به یاد آنها بیاورم که چگونه باید زلف عروسک ها را نوازش کرد...
????????????
درباره ی کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم
کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم، یکی از سهگانههای عاشقانه نادر ابراهیمی و از محبوبترین آثار ایشان است.
ابراهیمی در آغاز کتاب مینویسد: آن روزها که تازه تمرین خطاطی را شروع کرده بودم، حدود سالهای ۶۳-۶۵، به هنگام نوشتن، در تنهایی، در فضایی که بوی تلخ مرکب ایرانی در آن میپیچید و صدای سنتی قلم نی، تسکیندهنده خاطرم میشد که گرد ملالی چون غبار بسیار نرم، بر کل آن نشسته بود، غالبا به یاد همسرم میافتادم که او نیز همچون من و شاید نه همچون من اما به شکلی، گهگاه و بیش از گهگاه، دلگرفتگی، قلبش را خاکستری رنگ میکرد و میکوشیدم که به جستجو به امید رسیدن به ریشههای گیاه بالنده و سرسخت اندوه، و دانستن اینکه این روینده بیپروا از چه چیزها تغذیه میکند، و شناختن شرایط رشد و دوامش، آن را نه آنکه نابود کنم، بل زیر سلطه و در اختیار بگیرم.
پس، یکی از خوبترین راههای رسیدن به این مقصود را در این دیدم که متن تمرینهای خطاطیام را تا آنجا که مقدور باشد، اختصاص دهم به نامه کوتاهی به همسرم…
????????????
درباره ی کتاب صوتی چهل نامه کوتاه به همسرم
کتاب صوتی پیش رو عاشقانهایست لطیف که به رسم نامه نوشتن و از طریق نامه حدیث دل گفتن، پیشکش همه کسانی شده است که این نامهها میتواند از زبان آنان باشد.
تلفیق متن بسیار زیبا و دوستداشتنی نادر ابراهیمی، با هنر ناصر چشمآذر که مهارت و حس او در ساخت موسیقی ستودنی است و همچنین صدای بسیار گرم و شنیدنی پیام دهکردی که پیش از این، صدای او را با یک عاشقانه آرام و نامههای عاشقانه یک پیامبر تجربه کردهایم، فضایی را میسازد که نه یکبار، بلکه بارها و بارها بخواهیم آن را تکرار و در کنار عزیزانمان تجربه کنیم.
????????????
عنوان : چهل نامه کوتاه به همسرم
نویسنده : نادر ابراهیمی
موضوع: عاشقانه اجتماعی
گوینده : پیام دهکردی
تعداد ترک : 41
آهنگساز و تنظیمکننده : ناصر چشمآذر
ناشر کتاب صوتی : نوین کتاب گویا
کتاب صوتی های مارو میتونید تو این لینک ببینید و گوش جان بسپارید ❤????????
https://bit.ly/KetabBaz
????????????
❤️ این کانالها رو به دوستات معرفی کن
???????????? بهترین فیلم های سینمای ایران رو در کانال زیر تماشا کنبن????????????
https://bit.ly/TPM-Movies
تمام مسابقات ورزشی ایران رو از کانال سرخ آبی به صورت زنده و با کیفیت بالا ببینین
???? https://bit.ly/Sorkhabi-
????????????باحال ترین سریال های ایرانی رو تو کانال زیر پیدا کنین????????????
https://bit.ly/IranSeries
از این که می بینی با این همه مسأله برای سخت و جان گزا اندیشیدن، هنوز و باز، همچون کودکان سیر، غشغشه می زنم؛ بالا می پرم، ماشین های کوکی را کف اتاق می سُرانم، با بادکنک بادالویی که در گوشه ای افتاده بازی می کنم و به دنبال حرکت های ساده لوحانه و ولگردانه اش، ولگردانه و ساده لوحانه می روم تا باز آن را از خویش برانم، و ناگهان به سرم می زند که بالارفتن از دیوار صافِ صاف را تجربه کنم ـ گر چه هزاران بار تجربه کرده ام، و با سرک کشیدن های پیوسته و عیارانه به آشپزخانه، دلگی های دائمی ام را نشان می دهم، و نمک را هم قدری نمک می زنم تا قدری شورتر شود و خوشمزه تر، مرا سرزنش مکن، و مگو که ای پنجاه ساله مرد! پس وقار پنجاه سالگی ات کو؟
نه...
همیشه گفته ام و باز می گویم، عزیز من، کودکی ها را به هیچ دلیل و بهانه ، رها مکن، که ورشکست ابدی خواهی شد...
آه که در کودکی، چه بی خیالی بیمه کننده ای هست، و چه نترسیدنی از فردا...
بانوی من!
مگر چه عیب دارد که انسان، حتی در هشتادسالگی هم الک دولک بازی کند، و گرگم به هوا، و قایم باشک، و اَکَردوکِر، و تاق یا جفت، و « نان بیار کباب ببر » و « اتل متل » ...جداً مگر چه عیب دارد؟ مگر چه خطا هست در این که برای چیدن یک دانه تمشک رسیده که در لابلای شاخه های به هم تنیده جا خوش کرده است، آن همه تیغ را تحمل کنیم؟
مگر کجای قانون به هم می خورد، اگر من و تو، و جمع بزرگی از یاران و همسایگانمان
، در یک روز زرد پائیزی ، صدها بادبادک رنگین را به آسمان بفرستیم و کودکانه به رقص های خالی از گناهِ آنها نگاه کنیم؟
بادبادک ها، هرگز ندیده ام که ذره ای از شخصیت آدم ها را به مخاطره بیندازند.
باور کن!
اما شاید، طرفداران وقار خیال می کنند که بادبادک بازی ما، صلح جهانی را به مخاطره خواهد انداخت، و تعادل اقتصاد جهانی را، و عدل و انصاف و مساوات جهانی را...بله؟
بانوی من! این را همه می دانن: آنچه بد است و به راستی بد است، چرک منجمد روح است و واسپاری عمل به عقده ها، نه هواکردن بادبادک ها...
ای کاش صاحبان انبارهای چرک منجمد و دارندگان عقده های حقارت روح نیز مثل همگان بودند. آن وقت، فکرش را بکن که چه بادبادک بازی عظیمی می توانستیم در سراسر جهان به راه بیندازیم، و چقدر می خندیدیم...
بشنو، بانوی من!
برای آن که لحظه هایی سرشار از خلوص و احساس و عاطفه داشته باشی، باید که چیزهایی را از کودکی با خودت آورده باشی؛ و گهگاه، کاملاً سبکسرانه و بازیگوشانه رفتار کرده باشی.
انسانی که یادهای تلخ و شیرینی را ، از کودکی ، در قلب و روح خود نگه ندارد و نداند که در برخی لحظه ها واقعاً باید کودکانه به زندگی نگاه کند ، شقی و بی ترحم خواهد شد...
حبیب من!
هرگز از کودکی خویش آن قدر فاصله مگیر که صدای فریادهای شادمانه اش را نشنوی، یا صدای گریه های مملو از گرسنگی و تشنگی اش را...
اینک دست های مهربانت را به من بسپار تا به یاد آنها بیاورم که چگونه باید زلف عروسک ها را نوازش کرد...
????????????
درباره ی کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم
کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم، یکی از سهگانههای عاشقانه نادر ابراهیمی و از محبوبترین آثار ایشان است.
ابراهیمی در آغاز کتاب مینویسد: آن روزها که تازه تمرین خطاطی را شروع کرده بودم، حدود سالهای ۶۳-۶۵، به هنگام نوشتن، در تنهایی، در فضایی که بوی تلخ مرکب ایرانی در آن میپیچید و صدای سنتی قلم نی، تسکیندهنده خاطرم میشد که گرد ملالی چون غبار بسیار نرم، بر کل آن نشسته بود، غالبا به یاد همسرم میافتادم که او نیز همچون من و شاید نه همچون من اما به شکلی، گهگاه و بیش از گهگاه، دلگرفتگی، قلبش را خاکستری رنگ میکرد و میکوشیدم که به جستجو به امید رسیدن به ریشههای گیاه بالنده و سرسخت اندوه، و دانستن اینکه این روینده بیپروا از چه چیزها تغذیه میکند، و شناختن شرایط رشد و دوامش، آن را نه آنکه نابود کنم، بل زیر سلطه و در اختیار بگیرم.
پس، یکی از خوبترین راههای رسیدن به این مقصود را در این دیدم که متن تمرینهای خطاطیام را تا آنجا که مقدور باشد، اختصاص دهم به نامه کوتاهی به همسرم…
????????????
درباره ی کتاب صوتی چهل نامه کوتاه به همسرم
کتاب صوتی پیش رو عاشقانهایست لطیف که به رسم نامه نوشتن و از طریق نامه حدیث دل گفتن، پیشکش همه کسانی شده است که این نامهها میتواند از زبان آنان باشد.
تلفیق متن بسیار زیبا و دوستداشتنی نادر ابراهیمی، با هنر ناصر چشمآذر که مهارت و حس او در ساخت موسیقی ستودنی است و همچنین صدای بسیار گرم و شنیدنی پیام دهکردی که پیش از این، صدای او را با یک عاشقانه آرام و نامههای عاشقانه یک پیامبر تجربه کردهایم، فضایی را میسازد که نه یکبار، بلکه بارها و بارها بخواهیم آن را تکرار و در کنار عزیزانمان تجربه کنیم.
????????????
عنوان : چهل نامه کوتاه به همسرم
نویسنده : نادر ابراهیمی
موضوع: عاشقانه اجتماعی
گوینده : پیام دهکردی
تعداد ترک : 41
آهنگساز و تنظیمکننده : ناصر چشمآذر
ناشر کتاب صوتی : نوین کتاب گویا
کتاب صوتی های مارو میتونید تو این لینک ببینید و گوش جان بسپارید ❤????????
https://bit.ly/KetabBaz
????????????
❤️ این کانالها رو به دوستات معرفی کن
???????????? بهترین فیلم های سینمای ایران رو در کانال زیر تماشا کنبن????????????
https://bit.ly/TPM-Movies
تمام مسابقات ورزشی ایران رو از کانال سرخ آبی به صورت زنده و با کیفیت بالا ببینین
???? https://bit.ly/Sorkhabi-
????????????باحال ترین سریال های ایرانی رو تو کانال زیر پیدا کنین????????????
https://bit.ly/IranSeries
- دسته بندی
- اندیشه و حکمت
- برچسب
- چهل نامه کوتاه به همسرم, چهل نامه کوتاه, Forty short letters to my wife
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند