deep deep conversation between the darvish and his follower.
« خود سوختگان »
داد درویشی از سر تمهید
سر قلیان خویش را به مرید
گفت که از دوزخ ای نکو کردار
قدری آتش به روی آن بگذار
بگرفت و ببُرد و باز آورد
عقد گوهر ز درج راز آورد
گفت که در دوزخ هر چه گردیدم
درکات جحیم را دیدم
هیزم و آتش و ذغال نبود
اخگری بهر اشتعال نبود
اخگری بهر اشتعال نبود...
هیچ کس آتشی نمی افروخت
زآتش خویش هر کسی می سوخت
زآتش خویش هر کسی می سوخت...
شعر از "صغیر اصفهانی
No copyright infringment intended! This video clip ( pictures ,film, art work, music ) has been edited and uploaded for ENTERTAINMENT PURPOSE'S ONLY! FAIR USE ACT
« خود سوختگان »
داد درویشی از سر تمهید
سر قلیان خویش را به مرید
گفت که از دوزخ ای نکو کردار
قدری آتش به روی آن بگذار
بگرفت و ببُرد و باز آورد
عقد گوهر ز درج راز آورد
گفت که در دوزخ هر چه گردیدم
درکات جحیم را دیدم
هیزم و آتش و ذغال نبود
اخگری بهر اشتعال نبود
اخگری بهر اشتعال نبود...
هیچ کس آتشی نمی افروخت
زآتش خویش هر کسی می سوخت
زآتش خویش هر کسی می سوخت...
شعر از "صغیر اصفهانی
No copyright infringment intended! This video clip ( pictures ,film, art work, music ) has been edited and uploaded for ENTERTAINMENT PURPOSE'S ONLY! FAIR USE ACT
- دسته بندی
- موسیقی سنتی و نواحی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند