گلهای رنگارنگ برنامه شماره ۲۴۶ – دشتی

با همکاری گلپا، الهه، مرتضی محجوبی، حبیب‌اله بدیعی، فرهنگ شریف

تنظیم: روح‌اله خالقی
اشعار متن برنامه از عارف، میرزا حسن اصفهانی (صفی‌علی‌شاه)
گوینده:‌ روشنک، سلطانی

(عارف)

پیام دوشم از پیر می‌فروش آمد
بنوش باده که یک ملتی به جوش آمد
برای فتح جوانان جنگجو جامی
زدیم باده و فریاد نوش نوش آمد
صدای ناله عارف به گوش هرکه رسید
چو دف به سر زد و چون چنگ در خروش آمد

============================================
(عارف)

گدای عشقم و سلطان حسن شاه من است
به حسن نیت عشقم خدا گواه من است
به محفلی که تویی صد هزار تیر نگاه
روانه گشته ولی کارگر نگاه من است
خیال روی تو در هر کجا که خیمه زند
ز بی قراری‌ام آنجا قرارگاه من است

============================================

(عارف)

هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد
در بار بهاری تهی از زاغ و زغن شد
از ابر کرم، خطه‌ی ری رشک ختن شد
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد
چه کجرفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری
نه آیین داری ای چرخ

از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده
در سایه‌ی گل، بلبل ازین غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کجرفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری
نه آیین داری ای چرخ