Write For Us

گلهای رنگارنگ برنامه شماره ۵۶۷ - شجریان - سیما بینا - Golhaye Rangarang 567- Shajarian - Sima Bina

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
252 نمایش
Published
گلهای رنگارنگ برنامه شماره ۵۶۷

این برنامه با همکاری : عبادی ، سیما بینا ، سیاوش(محمد رضا شجریان) ، رضا ورزنده ، محمد موسوی ، جهانگیر ملک تنظیم شده است.

آهنگ دشتی از مهدی خالدی

تنظیم برای ارکستر از جواد معروفی

ترانه از معینی کرمانشاهی

اشعار متن برنامه از ایرج میرزا ، مریم ساوجی ، عماد خراسانی

غزل آواز از مجمر زواره ای

گوینده: آذر پزوهش


طرب افسرده کند دل چو ز حد در گذرد
آب حیوان بکشد نیز چو از سر گذرد
من از این زندگی یک نهج آزرده شدم
گر چه قند است نخواهم که مکرر گذرد
آه از آن روز که بی کسب هنر شام شود
وای از آن شام که بی باده و ساغر گذرد
لحظه‌ای بیش نبود آنچه ز عمر تو گذشت
آنچه باقیست به یک لحظه‌ی دیگر گذرد
عاقبت زیر دو خط جمع شود از بد و نیک
آنچه یک عمر به دارا و سکندر گذرد


در زیر بند محبت گرفته خو به غمت
منم که سینه سپردم به خنجر ستمت
مباد جای تو خالی میان خاطره‌ها
همیشه بر دل من باد سایه‌ی قدمت
مرا به وصل و به هجران سر تمنا نیست
سر رضای توام تا چه می کند کرمت
در آتش دلم ای چشمه‌ی امید بجوش
که جان و دل نسپارم به چشمه‌سار غمت
ز مهر و آشتی‌ات خسته‌خاطرم چه کنم
ز فتنه‌های زیاد و به لطف‌های کمت



مادر از بهر غم و رنج جهان زاد مرا
درس غم داد در این مدرسه استاد مرا
آنچه می‌خواست دلم چرخ جفا پیشه نداد
وآنچه بیزار از آن بود دلم داد مرا
غم مگر بیشتر از اهل جهان بود که چرخ
دید و سنجید و پسندید و فرستاد مرا
در دلم ریخته بس برسر هم غم سر غم
دل مخوانید خدا داده غم آباد مرا
یک دل و این همه آشوب و غم و درد عماد
کاشکی مادر ایام نمی‌ زاد مرا


غزل آواز:

روزی دو نگهدارمش اردل ببر آید
یک چند عزیز است کسی که از سفر آید
یک ناله شبی در غم او کردم
عمریست که از هر طرفی ناله مرغ سحر آید
آن نخل که پروردمش از خون دل
اکنون بارش همه خونی است که از چشم تر آید
گفتم که قدت از چه نیامد به برم
گفت هرگز نشنیدی که سروی به بر آید
آزرده چنان است که با شوق نثارت
جان از تن زارم نتواند به در آید


خداوندا مرا شاید امتحان کردی
که در دنیا رهایم بی ‌هم‌زبان کردی
اگر دردم دادی توانم ده
گران‌ بارم صبر گرانم ده
به خاکت افتادم امانم ده
چه خواهی از من ای غم
چه طرفی از هستی بردم
که می‌بندی راهم هر دم
خداوندا سوزی به جانم ده
دلی فارغ از این جهانم ده
به خاک افتادم من امانم ده
نه سنگی پای دم شود بالین من
نه خوابی باز آید دل مسکین من

لینک برنامه گلها رنگارنگ شماره 567 در سایت گلها :

http://www.golha.co.uk/fa/programme/1504#.UlFLU9Lftv8
دسته بندی
موسیقی سنتی و نواحی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند