Write For Us

یک گفت و گوی جنجالی با مجید درخشانی

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
64 نمایش
Published
آن سال‌های ابتدایی دهه‌ی 60 که «مجید درخشانی» مجبور شد با خانواده‌ی همسرش –هوشنگ ابتهاج- از ایران برود تا سال‌ها بعد که به ایران بازگردد، در همان غربت کارهای بسیاری انجام داد؛ کارهایی که البته کمتر شنیده شد جز تعدادِ معدودی از آنان؛ بازگشتِ او اما به ایران اما با اتفاقاتِ زیادی همراه شد. همان روزهایی که برگشت، گروه «خورشید» را راه‌اندازی کرد و با «علیرضا قربانی» کار کرد و بعدتر با «محمد معتمدی» که هر دو آن زمان، خواننده‌های جوان‌تری بودند و شهرتِ امروزشان را نداشتند؛ فعالیتِ اصلی آهنگسازی که روزگاری در «چاووش» می‌نواخت و خودش می‌گوید که مثلِ خانه‌اش بود اما با گروه «شهناز» گسترده‌تر شد؛ «محمدرضا شجریان» که آن‌زمان و این‌زمان، نامی‌ترین خواننده‌ی ایران است، تصمیم گرفته بود با گروهی بزرگ‌‌تر و البته جوان‌تر کار کند و چه سرپرست و آهنگسازی برای آن گروه از «مجید درخشانی» می‌توانست بهتر باشد که پیش از این هم اثر موفقی چون «در خیال» را با هم منتشر کرده بودند؟ او اما باز هم فعالیت‌های خود را به این گروه هم محدود نکرد و دوباره تلاش کرد تا چهره‌های جوانی را به موسیقی معرفی کند.

با همه‌ی این کارها که کرده است؛ اما «مجید درخشانی» همچنان بی‌ادعاست؛ همچنان با احترامی بی‌حد و حصر از استادانش یاد می‌کند، از همکارانِ گذشته‌اش، از شجریان و لطفی و علیزاده. هنوز از «چاووش» که حرف می‌زند، وجودش سراسر عشق می‌شود و لبخندی روی لبانش می‌آید که نشان از رضایتی درونی دارد. این گفت‌وگو را ببینید تا با آرامشِ درونِ آهنگسازی بزرگ آشنا شوید که یکی از چهره‌های تاثیرگذارِ موسیقی در دهه‌های اخیر است.

از زمانی که گروه «شیدا» در جشن هنر طوس به اجرای برنامه پرداخت، «محمدرضا لطفی» و «محمدرضا شجریان» یک جفت هنری شدند

همه‌ی ما در چاووش بدون دریافت دستمزد کار می‌کردیم

محمدرضا لطفی آن زمان برای همه مراسم تولد و عروسی می‌گرفت تا در آن شرایط خاص کسی ناامید نشود

«شب‌نورد» را خودمان تکثیر کردیم و در خیابان‌ها می‌فروختیم

چند باری از اداره‌ی منکرات تمام دستگاه‌های چاووش را بردند

حتی اگر آقای لطفی در ایران هم می‌ماند، «چاووش» تعطیل می‌شد

آقای شجریان به خاطر فعالیت‌های حزبی «چاووش» اولین نفری بود که از این گروه جدا شد

حالا خیلی از کارهای چاوش رو دوست ندارم تا گوش کنم

همیشه از کارهای آقای علیزاده متاثر بودم

برخوردهای آقای «لطفی» گاهی تند بود و برخی‌ها را ناراحت می‌کرد

بعد از اینکه به تهران آمدم، لطفی پولِ پیشِ خانه‌‌ام را داد، بعد از آن که می‌خواستم به او پس بدهم، یادش نبود و قبول نکرد

یکی از مخالفانِ ازدواج من آقای لطفی بود

«بچه‌های بهار» را آقای علیزاده زمانی که در ایران نبود و دلش برای فرزندانش تنگ شده بود، ساخت

شاملو و اخوان را در دفتر زال‌زاده دیدم و به خاطرِ فامیلی با آقای ابتهاج این سعادت را داشتم که در آن دوران با یک سری آدم‌های بزرگ ادبیات آشنا شوم

آقای شجریان زمانی «در خیال» را خواند که برای هیچ اثری نمی‌خواند

خیلی‌ها به من زنگ زدند که با آقای شجریان کار نکن، چون ایشان بدحساب است؛ اما من حاضر بودم پولِ کلانی به ایشان بدهم تا کارم را بخوانند

چند کار منتشر نشده با آقای شجریان داریم

حتی آن زمان که بین آقای شجریان و آقای لطفی با هم اختلاف پیدا کرده بودند؛ آقای شجریان گفتند: «من تنها با یک نفر بداهه می‌خوانم و آن محمدرضا لطفی است»
دسته بندی
تلویزیون و سریال
برچسب
موسیقی ما, سایت موسیقی ما, گزارش موسیقی ما
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند