آتشینا آب حیوان از کجا آوردهای/ دانم این باری که الحق جان فزا آوردهای/ مشرق و مغرب بدرد همچو ابر از یک دگر/چون چنین خورشید از نور خدا آوردهای/خیره گان روی خود را از ره و منزل مپرس/چون بر ایشان شعلههای کبریا آوردهای/احمقی باشد اگر جانی بمیرد بعد از این/چون چنین دریای جوشان از بقا آوردهای
- دسته بندی
- اندیشه و حکمت
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند