بر آن رخ نقطهٔ خالش بسیط است / که اصل مرکز دور محیط است / از او شد خط دور هر دو عالم / وز او شد خط نفس و قلب آدم / از آن حال دل پرخون تباه است / که عکس نقطهٔ خال سیاه است / ز خالش حال دل جز خون شدن نیست / کز آن منزل ره بیرون شدن نیست / به وحدت در نباشد هیچ کثرت / دو نقطه نبود اندر اصل وحدت / ندانم خال او عکس دل ماست / و یا دل عکس خال روی زیباست
- دسته بندی
- اندیشه و حکمت
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند