ما بی غمان مست دل از دست دادهایم/همراز عشق و همنفس جام بادهایم/بر ما بسی کمان ملامت کشیدهاند/ تا کار خود ز ابروی جانان گشادهایم/ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیدهای/ ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم/پیر مغان ز توبه ما گر ملول شد/ گو باده صاف کن که به عذر ایستادهایم/کار از تو میرود مددی ای دلیل راه/انصاف میدهیم و ز راه اوفتادهایم
- دسته بندی
- اندیشه و حکمت
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند