قضاوت
مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود:
پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.
سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند .
... پسر اول گفت: ...
مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود:
پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.
سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند .
... پسر اول گفت: ...
- دسته بندی
- اندیشه و حکمت
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند
Up Next
Autoplay
-
داستان زیبای جواب خیانت
توسط ava 79 نمایش -
داستان زیبای مرد خوشبخت ????
توسط ava 76 نمایش -
داستان زیبای حاضر جوابی ????
توسط ava 69 نمایش -
داستان زیبای حرف مردم ????
توسط ava 66 نمایش -
داستان زیبای سه سوال ????
توسط ava 82 نمایش -
داستان زیبای روزگار وحشت
توسط ava 96 نمایش -
داستان انگلیسی کسی رو قبل از اونکه بشناسیم قضاوت نکنیم | Don’t judge others before you know them
توسط ava 158 نمایش -
داستان زیبای جواب دندان شکن
توسط ava 130 نمایش -
داستان زیبای قضاوت از روی ظاهر ????
توسط ava 60 نمایش -
داستان زیبای مرد خوشبخت
توسط bidar 148 نمایش -
داستان زیبای پنجره طلایی
توسط ava 84 نمایش -
داستان زیبای راز موفقیت
توسط bidar 171 نمایش -
داستان زیبای تغییر دیدگاه ????
توسط ava 84 نمایش -
داستان کوتاه و زیبای بد قدم
توسط ava 136 نمایش -
داستان زیبای مشکل دیگران ????
توسط ava 80 نمایش -
داستان زیبای زن زیبا
توسط bidar 152 نمایش -
داستان جالب قضاوت از روی ظاهر
توسط bidar 138 نمایش -
داستان زیبای حرف مردم
توسط ava 143 نمایش -
داستان زیبای زن زیبا ????
توسط ava 91 نمایش -
داستان زیبای پشمک حاج عبدالله
توسط ava 85 نمایش -
داستان زیبای پاره آجر ????
توسط ava 71 نمایش -
داستان زیبای افسوس تکراری ????
توسط ava 59 نمایش -
داستان زیبای «کلبه کوچک»
توسط ava 166 نمایش -
داستان زیبای گردنبند ????
توسط ava 71 نمایش
افزودن به فهرست اجرایی
متسفانه فقط اعضا قادر به ساخت فهرست اجرایی هستند.