عاشقانه...
بيتوته كوتاهي است جهان
در فاصله گناه و دوزخ
خورشيد
همچون دشنامي بر مي آيد
و روز ، شرم ساري
جبران ناپذيري است...
آه ،
پيش از آنكه در اشك غرقه شوم
چيزي بگوي...
درختان ، جهل معصيت بار نياكانند
و نسيم ، وسوسه ئي است نابكار .
مهتاب پائيزي كفري است كه جهان را مي آلايد.
چيزي بگوي
پيش از آنكه در اشك غرقه شوم
چيزي بگوي...
هر دريچهِ نغز
بر چشم انداز ِ عقوبتي مي گشايد .
عشق رطوبت چندش انگيز پلشتي است
و آسمان سر پناهي ،
تا به خاك بنشيني و
بر سرنوشت خويش گريه ساز كني !!!
آه ،
پيش از آنكه در اشك غرقه شوم
چيزي بگوي هر چه باشد ...
چشمه ها از تابوت مي جوشند
و سوگواران ژوليده آب روي ِ جهانند.
عصمت به آينه مفروش
كه فاجران نيازمندترانند.
خامش منشين خدا را
پيش از آنكه در اشك غرقه شوم
از عشق چيزي بگوي ...
احمد شاملو / 1359
بيتوته كوتاهي است جهان
در فاصله گناه و دوزخ
خورشيد
همچون دشنامي بر مي آيد
و روز ، شرم ساري
جبران ناپذيري است...
آه ،
پيش از آنكه در اشك غرقه شوم
چيزي بگوي...
درختان ، جهل معصيت بار نياكانند
و نسيم ، وسوسه ئي است نابكار .
مهتاب پائيزي كفري است كه جهان را مي آلايد.
چيزي بگوي
پيش از آنكه در اشك غرقه شوم
چيزي بگوي...
هر دريچهِ نغز
بر چشم انداز ِ عقوبتي مي گشايد .
عشق رطوبت چندش انگيز پلشتي است
و آسمان سر پناهي ،
تا به خاك بنشيني و
بر سرنوشت خويش گريه ساز كني !!!
آه ،
پيش از آنكه در اشك غرقه شوم
چيزي بگوي هر چه باشد ...
چشمه ها از تابوت مي جوشند
و سوگواران ژوليده آب روي ِ جهانند.
عصمت به آينه مفروش
كه فاجران نيازمندترانند.
خامش منشين خدا را
پيش از آنكه در اشك غرقه شوم
از عشق چيزي بگوي ...
احمد شاملو / 1359
- دسته بندی
- موسیقی نواحی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند