عاشق كيست؟
آدم های عاشق کسانی هستند که در این جهان یک زیبایی را کشف کرده اند .
عشق ، چشم زیبایی بین به آنها بخشیده است
مفتون این جمال شده اند .
آدمی که زیبایی را نمی بیند کور است در این عالم .
آدمی که زشتی می بیند کور است در این عالم .
آدمی که قدرت کشف زیبایی ها را ندارد محروم است در این عالم .
عاشقی نه تنها رهاننده است که آموزگار است .
آموزگار ِدیدن و کشف و فهمیدن ِ زیبایی و حُسن در این عالم است .
زیبایی هم در این عالم دو گونه است:
یکی حُسن ظاهری [ جسمانی ]که خیلی خوب است اما زایل شدنی است .
یک حُسن هایی داریم برتر از حُسن جسمانی که فراتر از حُسن های فانی می روند . آنجاست که می توانید کمال عاشقی را پیدا کنید .
حال شما نگاه کنید آدمی که تعلقاتی ندارد ،
آدمی که چشم زیبایی بین در او باز شده است
آدمی که فراتر از سود و زیان عمل می کند ،
آدمی که دیگران را به عنوان ابزاری برای رسیدن به مقصد خود نمی خواهد ، حتی خدا را به عنوان ابزاری برای روا شدن حاجات خود نمی خواهد
آدمی که خوشخوست
آدمی که مثل باران به قول مولانا بر پاک و پلید می بارد و می ریزد
آدمی که از فَرط ِ عاشقی با خودش در صلح است، با خودش در جنگ نیست ، با خودش کشمکش نمی کند ،
یک چنین آدمی ، اخلاقی که هیچ فوق اخلاق نیست ؟
یک چنین موجودی خودش گلستان است جهان را گلستان نمیکند ؟
حقیقتا همینطور است و مفهوم عاشقی همین است . و پیامد عاشقی همین است .
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
دعا می کنم همه ما بتوانیم نقش مقصود را از کارگاه هستی بخوانیم .
عبدالكريم سروش
- دسته بندی
- اندیشه و حکمت
- برچسب
- مدرسه مولانا جلال الدین, دکتر سروش, عبدالکریم سروش