زندهیاد استاد حسین منزوی:
نخستین غزلی که از من «حسین منزوی» چاپ شد -منظورم غزل در حال و هوای تازه است که راهی در غزل امروز گشود- این غزل بود. در مجلۀ فردوسی سال ۴۷ - شمارهاش را به یاد ندارم! - این غزل بعدها و به فاصلۀ سه چهار ماه مورد استقبال دوستان! قرار گرفت و شاید بتوانم نزدیک به صد غزل را که در اقتفای مستقیم یا غیر مستقیم این غزل سروده شده بود، به یاد بیاورم. ارزش این غزل چه به عنوان نقطۀ عطفی در غزلهای این شاعر و چه به عنوان عنصری موثر در شاعران دیگر میتواند همچنان محفوظ بماند.
از مجموعه شعر «حنجرۀ زخمی تغزل»
لبت صریحترین آیۀ شکوفایی است
و چشمهایت شعر سیاهِ گویایی است
چه چیز داری با خویشتن که دیدارت
چو قلههای مهآلود محو و رویایی است؟
چگونه وصف کنم هیأت غریب تو را؟
که در کمال ظرافت کمال والایی است
تو از معابد مشرق زمین عظیمتری
کنون شکوه تو و بهت من تماشایی است
در آسمانۀ دریای دیدگان تو شرم
گشوده بالتر از مرغکان دریایی است
شمیم وحشی گیسوی کولیات نازم
که خوابناکتر از عطرهای صحرایی است
مجال بوسه به لبهای خویشتن بدهیم
که این بلیغترین مبحث شناسایی است
نمیشود به فراموشیات سپرد و گذشت
چنین که یاد تو زود آشنا و هرجایی است
تو باری اینک از اوج بینیازی خود
که چون غریبی من مبهم و معمایی است
پناه غربت غمناک دست هایی باش
که دردناکترین ساقههای تنهایی است ===================================
روشهای حمایت از برنامه بنا به درخواست مخاطبان:
1- Super Thanks
به صورت مستقیم از طریق یوتیوب
آموزش:
https://youtu.be/R8TwsinAfzQ?t=40
---------------------------------
2- درگاه پرداخت زرینپال برای داخل ایران
https://zarinp.al/barzin
به نام مسعود امجدیان
---------------------------------
3- پرداخت با ارز دیجیتال تتر
آدرس ولت TRC20:
TFfmiGFwFf5cqvooN9GwUb2aJm6Ny6gF5S
نخستین غزلی که از من «حسین منزوی» چاپ شد -منظورم غزل در حال و هوای تازه است که راهی در غزل امروز گشود- این غزل بود. در مجلۀ فردوسی سال ۴۷ - شمارهاش را به یاد ندارم! - این غزل بعدها و به فاصلۀ سه چهار ماه مورد استقبال دوستان! قرار گرفت و شاید بتوانم نزدیک به صد غزل را که در اقتفای مستقیم یا غیر مستقیم این غزل سروده شده بود، به یاد بیاورم. ارزش این غزل چه به عنوان نقطۀ عطفی در غزلهای این شاعر و چه به عنوان عنصری موثر در شاعران دیگر میتواند همچنان محفوظ بماند.
از مجموعه شعر «حنجرۀ زخمی تغزل»
لبت صریحترین آیۀ شکوفایی است
و چشمهایت شعر سیاهِ گویایی است
چه چیز داری با خویشتن که دیدارت
چو قلههای مهآلود محو و رویایی است؟
چگونه وصف کنم هیأت غریب تو را؟
که در کمال ظرافت کمال والایی است
تو از معابد مشرق زمین عظیمتری
کنون شکوه تو و بهت من تماشایی است
در آسمانۀ دریای دیدگان تو شرم
گشوده بالتر از مرغکان دریایی است
شمیم وحشی گیسوی کولیات نازم
که خوابناکتر از عطرهای صحرایی است
مجال بوسه به لبهای خویشتن بدهیم
که این بلیغترین مبحث شناسایی است
نمیشود به فراموشیات سپرد و گذشت
چنین که یاد تو زود آشنا و هرجایی است
تو باری اینک از اوج بینیازی خود
که چون غریبی من مبهم و معمایی است
پناه غربت غمناک دست هایی باش
که دردناکترین ساقههای تنهایی است ===================================
روشهای حمایت از برنامه بنا به درخواست مخاطبان:
1- Super Thanks
به صورت مستقیم از طریق یوتیوب
آموزش:
https://youtu.be/R8TwsinAfzQ?t=40
---------------------------------
2- درگاه پرداخت زرینپال برای داخل ایران
https://zarinp.al/barzin
به نام مسعود امجدیان
---------------------------------
3- پرداخت با ارز دیجیتال تتر
آدرس ولت TRC20:
TFfmiGFwFf5cqvooN9GwUb2aJm6Ny6gF5S
- دسته بندی
- آموزش
- برچسب
- #رشید_کاکاوند #رشیدکاکاوند #شعر #غزل #ادبیات #ادبی, حسین منزوی, غزل معاصر
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند