چه بی تابانه می خواهمت ای دوریت آزمون تلخ زنده بگوری
چه بی تابانه تو را طلب می کنم
بر پشت سمندی گویی نوزین که قرارش نیست
وفاصله تجربه یی بیهوده است
بوی پیرهنت اینجا
و اکنون کوه ها در فاصله سردند
دست در کوچه و بستر
حضور مانوس دست تو را می جوید
وبه راه اندیشیدن یاس رج می زند
بی نجوای انگشتانت فقط و جهان از هر سلامی خالی است ...
احمد شاملو
چه بی تابانه تو را طلب می کنم
بر پشت سمندی گویی نوزین که قرارش نیست
وفاصله تجربه یی بیهوده است
بوی پیرهنت اینجا
و اکنون کوه ها در فاصله سردند
دست در کوچه و بستر
حضور مانوس دست تو را می جوید
وبه راه اندیشیدن یاس رج می زند
بی نجوای انگشتانت فقط و جهان از هر سلامی خالی است ...
احمد شاملو
- دسته بندی
- موسیقی نواحی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند