به منظور آگاهی از افزوده شدن کتابهای جدید، به کانال ما بپیوندید:
https://bit.ly/32WNB6G
کتاب صوتی پالیزبان اثر مهرداد اوستا
کتاب «پالیزبان» نثرهای داستانی و دلنوشتههای زندهیاد «مهرداد اوستا» است که حالتی
نوستالژیک دارد و یکی از زیباترین آثار این شاعر فرهیخته است.
راوی از بینوایی خانوادهاش سخن میگوید؛ روزی که پدرش در حال مرگ بود، او بالای سرش نشسته بود و آخرین سخنان پدر را میشنید. مادرش رفته بود بستگان را خبر کند؛ اما قبل از آنکه آنها برسند، پدر دیده از جهان فروبست.
پدر، قبل از مرگش، در سخنانی کوتاه و شمرده به پسر گفت: «یک پدر هرچقدر هم که بینوا باشد، باز هم برای فرزندش چیزی به یادگار میگذارد.» پدر، پس از این سخن، لب فرو بست و چشمانش خاموش شد.
راوی همینطور از ملاقات خود با مرد نابینای عارف سخن میگوید؛ آن مرد شوریده حال معتقد بود دیدن زندگی و زیباییهای آن را فقط نباید منحصر به دو چشم دانست؛ از راههای دیگری نیز میتوان آنها را حس کرد. منظورش این بود که میتواند در تاریکی مطلق، با دل روشنش، دنیایی مطلوب برای خود بسازد و آن را با روحش عجین کند. پس از این دیدار، راوی به «هیچ بودن» خود اعتراف میکند.
در دیدارهای بعدی، راوی با دختر کولیِ نجیبی آشنا میشود که ماجرای عشقشان به ناکامی و جدایی میانجامد. بعد از این رویدادِ تلخ، زندگی او در تنهایی و به یاد آن محبوب میگذرد.
«مهرداد اَوِستا» (محمدرضا رحمانی یاراحمدی)، شاعر و نویسندهی معاصر، در ۱۷ اردیبهشت سال ۱۳۰۸ شمسی در خانوادهای اهل شعر در بروجرد به دنیا آمد.
در ۱۰ سالگی با سرودن شعر -آن هم موزون و مقفی- تحسین یکی از آموزگارانش را برانگیخت. گویی خود نیز به استعداد شگرف خویش واقف بود، زیرا در ۱۲ سالگی شهر بروجرد را برای خود کوچک دید و راه تهران را پیش گرفت و تا پایان عمر پربارش در این شهر زندگی کرد.
پس از سپری کردن دورهی دبیرستان، در کنارِ تدریس در مدارس و دبیرستانها، تحصیلات دانشگاهی خویش را تا دریافت مدرک کارشناسیِ ارشد در رشتهی فلسفه ادامه داد و بهسبب اندوختههای شگرف ذهنیاش در زمینهی ادبیات و علوم انسانی، در ۲۵ سالگی تدریس در دانشگاه را آغاز کرد و در ۳۰ سالگی به عضویت شورایی درآمد که رسالهی دکترای دانشجویان دورهی دکتری ادبیات فارسی را تأیید یا رد میکرد.
مطالعهی شبانهروزی وی موجب شد در مدت کوتاهی بر ادبیات فارسی و عربی و ادبیات جهان تسلط کامل پیدا کند.
وی یکی از سخنرانان برنامهی «مرزهای دانش» رادیو بود که در آن زمان از وزینترین برنامههای رادیویی محسوب میشد و در کنار استادان بزرگی همچون «محیط طباطبائی» سخنرانی میکرد.
این ادیب گرانقدر و شاعر بزرگ، با آنکه در همهی زمینههای شعری قدرت خویش را به نمایش میگذاشت، اما به قصیده بیشتر از انواع دیگر شعر عشق میورزید و بهحق، لقب بزرگترین قصیدهسرای معاصر بعد از «ملک الشعرای بهار» را از آنِ خود ساخت.
او با تصحیح «دیوان سلمان ساوجی» در سن ۲۲ سالگی و انتشار نخستین مجموعه شعر خود با نام «از کاروان رفته» تحسین بسیاری از صاحبنظران را برانگیخت.
در سال ۱۳۲۷، همزمان با ورود به دانشگاه تهران، به استخدام آموزش و پرورش درآمد و علاوه بر ساماندهیِ کتابخانههای موجود و مقالهها و کتابهای ادبی این وزارتخانه، در چندین دبیرستان تهران تدریس میکرد.
در سال ۱۳۳۰ با کسب مدرک کارشناسی، در رشتهی فلسفه در دانشگاه تهران، تحصیلاتش را ادامه داد.
در سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۹ خورشیدی، همراه با تحصیل نزد سباستین مونه، فیلسوف و شرقشناس فرانسوی، به او عرفان مشرق زمین را آموخت.
در تابستان ۱۳۴۶ خورشیدی به کشورهای فرانسه، انگلیس، ایتالیا رفت و در انگلستان با «برتراند راسل» دیدار کرد.
در سال ۱۳۴۹ خورشیدی، به مدت یک ماه به فرانسه و سوئیس رفت و با «ژان پل سارتر» دیدار کرد.
در تابستان ۱۳۵۶ خورشیدی نیز سفری یکماهه به فرانسه و سوئیس داشت که به دیدار «محمد علی جمال زاده» در ژنو شتافت.
در شهریور ۱۳۵۹ سفری یکماهه به فرانسه داشت و در مراکز فرهنگی و دانشگاهی سخنرانی کرد.
مهرداد اوستا، سرانجام در سال ۱۳۷۰، در سن ۶۲ سالگی، دراثر عارضه قلبی درگذشت. پیکر وی در قطعهی مشاهیر ادب و هنر ایران در تهران به خاک سپرده شد.
کتاب مرجع
پالیزبان - ۱۳۷۳
نویسنده : مهرداد اوستا
راوی: بهروز رضوی
#کتاب_گویا_صوتی
#بهروز_رضوی
#مهرداد_اوستا
لازم به ذکر است که این کتاب گویا، اقتباسی بوده و بصورت خلاصه شده بمنظور پخش رادیویی، بازنویسی شده است
https://bit.ly/32WNB6G
کتاب صوتی پالیزبان اثر مهرداد اوستا
کتاب «پالیزبان» نثرهای داستانی و دلنوشتههای زندهیاد «مهرداد اوستا» است که حالتی
نوستالژیک دارد و یکی از زیباترین آثار این شاعر فرهیخته است.
راوی از بینوایی خانوادهاش سخن میگوید؛ روزی که پدرش در حال مرگ بود، او بالای سرش نشسته بود و آخرین سخنان پدر را میشنید. مادرش رفته بود بستگان را خبر کند؛ اما قبل از آنکه آنها برسند، پدر دیده از جهان فروبست.
پدر، قبل از مرگش، در سخنانی کوتاه و شمرده به پسر گفت: «یک پدر هرچقدر هم که بینوا باشد، باز هم برای فرزندش چیزی به یادگار میگذارد.» پدر، پس از این سخن، لب فرو بست و چشمانش خاموش شد.
راوی همینطور از ملاقات خود با مرد نابینای عارف سخن میگوید؛ آن مرد شوریده حال معتقد بود دیدن زندگی و زیباییهای آن را فقط نباید منحصر به دو چشم دانست؛ از راههای دیگری نیز میتوان آنها را حس کرد. منظورش این بود که میتواند در تاریکی مطلق، با دل روشنش، دنیایی مطلوب برای خود بسازد و آن را با روحش عجین کند. پس از این دیدار، راوی به «هیچ بودن» خود اعتراف میکند.
در دیدارهای بعدی، راوی با دختر کولیِ نجیبی آشنا میشود که ماجرای عشقشان به ناکامی و جدایی میانجامد. بعد از این رویدادِ تلخ، زندگی او در تنهایی و به یاد آن محبوب میگذرد.
«مهرداد اَوِستا» (محمدرضا رحمانی یاراحمدی)، شاعر و نویسندهی معاصر، در ۱۷ اردیبهشت سال ۱۳۰۸ شمسی در خانوادهای اهل شعر در بروجرد به دنیا آمد.
در ۱۰ سالگی با سرودن شعر -آن هم موزون و مقفی- تحسین یکی از آموزگارانش را برانگیخت. گویی خود نیز به استعداد شگرف خویش واقف بود، زیرا در ۱۲ سالگی شهر بروجرد را برای خود کوچک دید و راه تهران را پیش گرفت و تا پایان عمر پربارش در این شهر زندگی کرد.
پس از سپری کردن دورهی دبیرستان، در کنارِ تدریس در مدارس و دبیرستانها، تحصیلات دانشگاهی خویش را تا دریافت مدرک کارشناسیِ ارشد در رشتهی فلسفه ادامه داد و بهسبب اندوختههای شگرف ذهنیاش در زمینهی ادبیات و علوم انسانی، در ۲۵ سالگی تدریس در دانشگاه را آغاز کرد و در ۳۰ سالگی به عضویت شورایی درآمد که رسالهی دکترای دانشجویان دورهی دکتری ادبیات فارسی را تأیید یا رد میکرد.
مطالعهی شبانهروزی وی موجب شد در مدت کوتاهی بر ادبیات فارسی و عربی و ادبیات جهان تسلط کامل پیدا کند.
وی یکی از سخنرانان برنامهی «مرزهای دانش» رادیو بود که در آن زمان از وزینترین برنامههای رادیویی محسوب میشد و در کنار استادان بزرگی همچون «محیط طباطبائی» سخنرانی میکرد.
این ادیب گرانقدر و شاعر بزرگ، با آنکه در همهی زمینههای شعری قدرت خویش را به نمایش میگذاشت، اما به قصیده بیشتر از انواع دیگر شعر عشق میورزید و بهحق، لقب بزرگترین قصیدهسرای معاصر بعد از «ملک الشعرای بهار» را از آنِ خود ساخت.
او با تصحیح «دیوان سلمان ساوجی» در سن ۲۲ سالگی و انتشار نخستین مجموعه شعر خود با نام «از کاروان رفته» تحسین بسیاری از صاحبنظران را برانگیخت.
در سال ۱۳۲۷، همزمان با ورود به دانشگاه تهران، به استخدام آموزش و پرورش درآمد و علاوه بر ساماندهیِ کتابخانههای موجود و مقالهها و کتابهای ادبی این وزارتخانه، در چندین دبیرستان تهران تدریس میکرد.
در سال ۱۳۳۰ با کسب مدرک کارشناسی، در رشتهی فلسفه در دانشگاه تهران، تحصیلاتش را ادامه داد.
در سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۹ خورشیدی، همراه با تحصیل نزد سباستین مونه، فیلسوف و شرقشناس فرانسوی، به او عرفان مشرق زمین را آموخت.
در تابستان ۱۳۴۶ خورشیدی به کشورهای فرانسه، انگلیس، ایتالیا رفت و در انگلستان با «برتراند راسل» دیدار کرد.
در سال ۱۳۴۹ خورشیدی، به مدت یک ماه به فرانسه و سوئیس رفت و با «ژان پل سارتر» دیدار کرد.
در تابستان ۱۳۵۶ خورشیدی نیز سفری یکماهه به فرانسه و سوئیس داشت که به دیدار «محمد علی جمال زاده» در ژنو شتافت.
در شهریور ۱۳۵۹ سفری یکماهه به فرانسه داشت و در مراکز فرهنگی و دانشگاهی سخنرانی کرد.
مهرداد اوستا، سرانجام در سال ۱۳۷۰، در سن ۶۲ سالگی، دراثر عارضه قلبی درگذشت. پیکر وی در قطعهی مشاهیر ادب و هنر ایران در تهران به خاک سپرده شد.
کتاب مرجع
پالیزبان - ۱۳۷۳
نویسنده : مهرداد اوستا
راوی: بهروز رضوی
#کتاب_گویا_صوتی
#بهروز_رضوی
#مهرداد_اوستا
لازم به ذکر است که این کتاب گویا، اقتباسی بوده و بصورت خلاصه شده بمنظور پخش رادیویی، بازنویسی شده است
- دسته بندی
- کتاب صوتی
- برچسب
- کتاب صوتی, audio book, audiobook
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند